آیا تا به حال پیش آمده که تمام قلب و روح خود را در محتوایی بریزید، اما نتیجهای جز سکوت و بیتفاوتی نگیرید؟ این اتفاق برای بهترینها هم میافتد. اما اگر بتوانید مخاطب خود را در سطحی عمیقتر درک کنید، چه؟ اگر بتوانید به هسته عاطفی آنها نفوذ کنید، چه؟
قدرت ارتباط عاطفی
ما تصمیمات خود را بر اساس منطق نمیگیریم. احساسات نقش بزرگی در نحوه درک اطلاعات و در نهایت، اقدام ما دارند. در واقع، تحقیقات نشان دادهاند که احساسات تصمیمگیری ما را هدایت میکنند و بخش منطقی مغز صرفاً توجیه میکند که چرا این تصمیم را گرفتهایم.
با درک نیازها و خواستههای عاطفی کسانی که امیدواریم به آنها خدمت کنیم، میتوانیم محتوایی ایجاد کنیم که در سطحی عمیقتر ارتباط برقرار کند و ارتباطات قویتری ایجاد کند و نتایج بهتری را به همراه داشته باشد.
فراتر از جمعیتشناسی
جمعیتشناسی نقطه شروع خوبی است وقتی میخواهیم کسانی را که امیدواریم به آنها خدمت کنیم، درک کنیم. اما آنها فقط بخشی از داستان را میگویند. برای کشف چشمانداز عاطفی، باید فراتر از سن، درآمد و مکان برویم. در اینجا چند ایده برای انجام این کار آورده شده است:
پرسشنامه ها و نظرسنجیهای هدفمند: سوالاتی طرح کنید که فراتر از ترجیحات اولیه باشند. با پرسیدن سوالاتی مانند “استفاده از پیشنهاد ما چه احساسی در شما ایجاد میکند؟” “برند ما چه احساسی را در شما برمیانگیزد؟” برای پاسخهای عاطفی انگیزه ایجاد کنید.
سوالات مبتنی بر سناریو: موقعیتهای فرضی را ارائه دهید که پیشنهاد شما در آن استفاده میشود. بپرسید که چه احساسی خواهد داشت. برای درک اینکه پیشنهاد شما چه تمایل یا آرزویی را برآورده میکند، کاوش کنید.
پیگیریهای باز: به دنبال پاسخهای تککلمهای نباشید. برای کسب بینش عمیقتر از “چرا” و “چگونه” استفاده کنید.
مصاحبههای عمیق: مصاحبههای فردی را برای کسب بینش غنیتر برنامهریزی کنید. باز هم، از این فرصت برای درک نیازهای عاطفی عمیقتر آنها و چگونگی کمک پیشنهاد شما به این نیازها استفاده کنید.
گوش دادن اجتماعی: پلتفرمهای رسانههای اجتماعی معدن طلای دادههای عاطفی هستند. از ابزارهای گوش دادن اجتماعی برای نظارت بر نحوه بحث در مورد برند شما در فضای آنلاین استفاده کنید. احساسات رایج مرتبط با این ذکرها را شناسایی کنید. به انواع واکنشهایی که محتوای شما دریافت میکند (لایک، اشتراکگذاری، نظرات خشمگین) توجه کنید. اینها میتوانند تعامل عاطفی را نشان دهند. در گروهها و انجمنهای آنلاین که مخاطب شما در آن جمع میشود، شرکت کنید. به دنبال روندهای مکالمات و جریانهای زیربنایی عاطفی باشید.
نظرات و بازخورد مشتریان: نظرات اغلب احساسات خام را نشان میدهند. از ابزارهای تحلیل احساس استفاده کنید که بازخورد را به عنوان مثبت، منفی یا خنثی طبقهبندی میکنند. این میتواند یک نمای کلی از احساسات عاطفی نسبت به برند شما ارائه دهد.
تحلیل کیفی: نظرات را بخوانید و مضامین و محرکهای عاطفی تکراری را شناسایی کنید. به دنبال کلمات و عبارات خاصی باشید که احساسات را نشان میدهند.
شناسایی قوسهای عاطفی: نظرات اغلب داستان تجربه مشتری را روایت میکنند. به نحوه تغییر احساسات آنها در طول تعامل با برند خود نگاه کنید.
تست A/B با تغییرات عاطفی: نسخههای مختلف محتوای خود را که احساسات متفاوتی را برمیانگیزد (مثلاً رویکرد طنزآمیز در مقابل نوستالژیک) آزمایش کنید. تجزیه و تحلیل کنید که کدام نسخه بهتر ارتباط برقرار میکند. این به شما کمک میکند تا بفهمید کدام محرکهای عاطفی برای مخاطب شما موثرتر هستند.
جمعبندی
با ترکیب این روشها، شروع به ساختن تصویری جامع از چشمانداز عاطفی مخاطب خود خواهید کرد. به دنبال الگوها و نقاط مشترک باشید. کدام احساسات غالب هستند؟ چه نقاط دردناکی باعث اضطراب یا ناامیدی آنها میشود؟ چه خواستههایی را سعی میکنند برآورده کنند؟
ایجاد محتوایی که ارتباط برقرار می کند.
با این هوش عاطفی، میتوانید محتوای خود را طوری تنظیم کنید که مستقیماً با قلب مخاطب خود صحبت کند. از زبانی استفاده کنید که احساسات مورد نظر را برانگیزد. برجسته کنید که چگونه پیشنهاد شما نیازهای عاطفی آنها را برآورده میکند. داستانهایی بسازید که همدلی و ارتباط ایجاد کنند.
به یاد داشته باشید، احساسات محرکهای قدرتمندی برای رفتار هستند. احتمالاً قدرتمندترین. با صرف وقت برای درک کسانی که امیدوارید در سطح عاطفی عمیقتری به آنها خدمت کنید، میتوانید محتوایی ایجاد کنید که واقعاً طنینانداز شود، وفاداری به برند را تقویت کند و در نهایت، مشتریان را به طرفداران پرشور تبدیل کند.