زمانی که برای اولین بار برند خود را راه اندازی کردید، ممکن است بیش از حد در مورد دستورالعمل های برند و مخاطب هدف خود فکر نکرده باشید، یا ممکن است به اندازه الان مخاطب هدف خود را درک نکرده باشید. اگر فکر می کنید زمان تغییر برند فرا رسیده است، باید بدانید که این کار فراتر از طراحی یک لوگوی جدید است. ما میخواهیم به شما کمک کنیم تا کسبوکار خود را با موفقیت تغییر برند دهید و از اشتباهاتی که دیگران چند سال پیش هنگام تصمیم به تغییر برند مرتکب شدهاند، اجتناب کنید. اگر نمی دانید چگونه تغییر برند انجام دهید، ما به شما خواهیم گفت که چه کاری می توانید انجام دهید.
تغییر برند(ریبرندینگ) چیست؟
تغییر برند، برند یک شرکت را برای همسو شدن بهتر با اهداف فعلی یا آینده آن تغییر می دهد. این شامل بازتعریف عناصر اصلی هویت برند، ایجاد یک ظاهر بصری جدید و تنظیم پیام رسانی برای رسیدن به مشتریان است. تغییر برند اغلب برای جذابیت بیشتر یک محصول برای مشتریان بالقوه، برای منعکس کردن تغییرات در مالکیت یا استراتژی، یا برای همسو کردن ارزش ها و اهداف یک سازمان انجام می شود. در سطح پایه، تغییر برند در مورد طراحی یک لوگوی جدید و انتخاب رنگ های مختلف برای محصولات یا خدمات شرکت است. با این حال، این بسیار فراتر از آن است. تغییر برند فراتر از تغییر صرفاً عناصر بصری است. این نیازمند درک چگونگی درک مشتریان از برند و تلاش برای همسو کردن تمام جنبه های آن درک با آنچه شرکت می خواهد باشد، است. تغییر برند باید شامل تحقیق در مورد نگرش ها و ترجیحات مشتری و تجزیه و تحلیل رقبا باشد. همچنین نیازمند درک این است که مردم چگونه در مورد محصول یا خدمات شما صحبت می کنند، زمانی که نام شما را می شنوند چه فکر می کنند و بعد از استفاده از آن چه احساسی دارند. این درک باید بر تمامی جنبه های تلاش های تغییر برند شما تأثیر بگذارد، از بازطراحی لوگوهایی که بهترین نماینده یک برند قوی هستند و آنچه می خواهید در مشتریان هنگام دیدن نام خود برانگیخته کنید تا استراتژی های ارتباطی برای اعلام و تبلیغ ظاهر جدید شما. پس از نهایی کردن هویت جدید برای شرکت خود، باید اطمینان حاصل کنید که همه کارکنان از تغییرات آگاه هستند و می توانند آنها را به طور موثر با مشتریان به صورت آنلاین و حضوری ارتباط برقرار کنند. در نهایت، تغییر برند موفق نیازمند برنامه ریزی و اجرای دقیق است تا با مشتریان فعلی همخوانی داشته باشد و در عین حال برای مشتریان بالقوه جذاب باشد.
انواع تغییر برند
تغییر برندمیتواند اشکال مختلفی داشته باشد و کسبوکارها ممکن است روی یکی یا چند مورد از انواع زیر تمرکز کنند:
۱. تغییر برند بصری: این رایجترین نوع تغییر برند است و شامل ایجاد تصاویر جدید و مدرن برای هویت برند میشود. این میتواند شامل بازطراحی کامل لوگو یا به سادگی تجدید رنگها یا عناصر لوگوی موجود باشد. تغییر برند بصری همچنین شامل به روز رسانی بسته بندی محصول و طراحی وب سایت برای داشتن ظاهری جدید است که برای مشتریان بالقوه جذاب تر باشد.
۲. تغییر برند استراتژیک: تغییر برند استراتژیک شامل تغییر استراتژی کسب و کار برای مرتبط تر کردن آن با بازار امروز است. این میتواند شامل ورود به دستههای محصول جدید، ورود به بازارهای بینالمللی، افزایش شناخت برند یا افزایش ابتکارات خدمات مشتری برای پاسخگویی به نیازهای مدرن مشتری باشد. از مهمترین موارد، تغییر برند استراتژیک نیازمند آن است که کسب و کارها برای توسعه یک استراتژی جدید موفق که همچنان به رشد در آینده کمک کند، درک درستی از نیازها و انتظارات مشتریان فعلی و بالقوه خود به دست آورند.
۳. تغییر برند موقعیتیابی: تغییر برند موقعیتیابی بر تغییر نحوه درک برند توسط مشتریان با هدف قرار دادن استراتژیک بخشهای خاصی از مشتریان با پیامرسانی و تصاویری خاص که بیشتر با آنها همخوانی دارد، تمرکز میکند. این نوع از موقعیتیابی در بازار و تغییر برند اغلب نیازمند تحقیق در مورد چگونگی دیدگاه مشتریان نسبت به برند و آنچه آنها دوست دارند برند با آن مرتبط باشد، است. از آنجا، کسبوکارها باید راههایی را برای پر کردن این شکافها از طریق کمپینهای هدفمند که از پیامرسانی یکپارچه در چندین کانال مانند رسانههای چاپی، تبلیغات رادیویی، تبلیغات تلویزیونی، پستهای رسانههای اجتماعی و غیره و از طریق تعاملات شخصی با مشتریان به صورت آنلاین و آفلاین استفاده میکنند، شناسایی کنند.
۴. تغییر برند فرهنگی: تغییر برند فرهنگی بر تغییر ارزشها و بیانیه ماموریت یک شرکت برای اتصال کارکنان آن به هدف و جهت آیندهاش تمرکز میکند. علاوه بر تجدید نظر در کتابچههای راهنمای کارمندان، تغییر برند فرهنگی ممکن است شامل معرفی ابتکارات جدید مانند برنامههای داوطلبانه یا ابتکارات تنوع باشد که تعهد سازمان را به موفقیت خود و مشارکت مثبت در جامعه نشان میدهد.
تغییر برند موفق مستلزم آن است که کسبوکارها نیازهای مخاطبان هدف خود را درک کنند و در عین حال اطمینان حاصل کنند که در کل تلاشهای برندسازی خود – از تصاویر و پیامرسانی گرفته تا استراتژیها و ارزشها – برای دستیابی به حداکثر تاثیرگذاری در میان مشتریان موجود و در عین حال جذابیت برای مشتریان بالقوه علاقهمند به آنچه ارائه میدهند، سازگاری وجود داشته باشد.
چرا باید ریبرندینگ انجام دهید؟
دلایل مختلفی وجود دارد که یک کسب و کار باید ریبرندیگ انجام دهد، اما ریسک هایی نیز در این فرآیند وجود دارد، به همین دلیل است که قبل از شروع این فرآیند، باید مطمئن شوید که به تغییر برند نیاز دارید. اگر تغییر برند انجام دهید و به درستی انجام نشود، به برند خود آسیب خواهید زد و رفع آن کار ساده ای نخواهد بود. ممکن است برای برخی از کسب و کارها پس از یک تغییر برند ناموفق، بهبود برندشان امکان پذیر نباشد.
اما دلایل اینکه چرا یک کسب و کار باید ریبرندینگ کند، چیست؟ دلایل رایج برای تغییر برند عبارتند از:
ادغام و مالکیت
ادغام و مالکیت برای فرآیند تغییر برند شرکت حیاتی است و شامل ترکیب یا خرید دو یا چند شرکت می شود. این معامله به شرکت ها اجازه می دهد تا حضور خود را در بازار گسترش دهند، محصولات خود را افزایش دهند، منابع را به اشتراک بگذارند، به فناوری جدید دسترسی پیدا کنند و برای رقابت پذیر ماندن، مقیاس ایجاد کنند. ادغام و مالکیت همچنین می تواند به کسب و کارها در متنوع سازی سبد سهام خود، کاهش هزینه های عملیاتی، افزایش سهم بازار و دسترسی به پرسنل ماهر کمک کند.
در صورت موفقیت در ادغام و مالکیت، این امر می تواند یک برند قدرتمند ایجاد کند که طیف وسیعی از محصولات و خدمات را با شهرت تثبیت شده برای کیفیت به مشتریان ارائه دهد. شرکت هایی که ادغام و مالکیت را با موفقیت اجرا می کنند، اغلب از تجربه و تخصص هر دو سازمان و همچنین مزایای مالی مانند صرفه جویی در هزینه و مزایای مالیاتی بهره مند می شوند. علاوه بر این، ادغام و مالکیت در صورت انجام صحیح، می تواند با ارائه محصولات یا خدمات بهتر با قیمت های رقابتی، به تقویت وفاداری مشتری کمک کند.
از سوی دیگر، در صورت عدم انجام صحیح، ادغام و مالکیت می تواند برای هر دو شرکت درگیر بسیار پرهزینه باشد. ممکن است این معامله به دلیل برآوردهای متورم فروش یا بازارهای نامشخص، نتایج مورد انتظار را به همراه نداشته باشد. ممکن است در ادغام فرهنگ ها مشکلاتی وجود داشته باشد. مسائل حقوقی ممکن است پیش بیاید؛ یا اداره کردن این شرکت مشترک خیلی پرهزینه شود.
قبل از شروع این نوع استراتژی تجاری بازسازی شرکتی، ضروری است که تمام جنبه های ادغام یا مالکیت را در نظر بگیرید، از جمله اینکه چگونه بر هویت برند تأثیر می گذارد. ادغام و مالکیت موفق نیازمند برنامه ریزی دقیق است تا اطمینان حاصل شود که هر شرکت بتواند از نقاط قوت خود بهره برداری کند و در عین حال تأثیرات منفی ناشی از پیوستن نیروها را به حداقل برساند.
برندها باید اطمینان حاصل کنند که نحوه ادغام عملیات موجود خود را در عین حفظ هویت خود در نهاد جدید درک کنند. همچنین قبل از هرگونه تعهد، ارزیابی کامل هم افزایی بالقوه بین دو سازمان باید انجام شود تا پس از ادغام عملیات، منابع به طور کارآمد مورد استفاده قرار گیرند. علاوه بر این، برندها باید در نظر بگیرند که کارکنان چگونه به محیط جدید منتقل خواهند شد تا خدمات مشتری در طول فرآیند تغییر برند ثابت بماند.
برند شما شهرت بدی دارد
اگر برندی شهرت بدی داشته باشد، برای مشتریان دشوار است که به آن برند اعتماد کنند و ممکن است باعث شود به دنبال محصولات و خدمات در جای دیگری باشند. تغییر برند میتواند با تغییر نحوه معرفی خود در بازار به شرکتها کمک کند تا اعتماد مشتریان خود را دوباره به دست آورند. با ایجاد یک هویت جدید، کسبوکارها میتوانند کنترل روایت خود را به دست بگیرند و یک برداشت عمومی کاملاً جدید از برند خود ایجاد کنند. تغییر برند در این شرایط نباید به معنای تغییر تفکر مشتریان در مورد محصول یا خدمات شما باشد، بلکه باید بر ترمیم اعتماد به خود شرکت تمرکز کند. این کار باید شامل تحقیق در مورد نگرشهای مشتری، تجزیه و تحلیل رقبا و درک نحوه صحبت مردم در مورد محصول یا خدمات شما باشد. شرکتها باید تمام جنبههای کسب و کار خود را بررسی کنند و مشخص کنند که برای بازسازی اعتماد مشتری چه تغییراتی باید انجام دهند. این میتواند هر چیزی باشد، از بازنگری سیاستهای خدمات مشتری گرفته تا سرمایهگذاری در تلاشهای بازاریابی مانند کمپینهای رسانههای اجتماعی یا ارائه پیشنهادات ویژه و تبلیغات.
همچنین برای کسبوکارها ضروری است که هرگونه اشتباهی را که در وهله اول منجر به شهرت بد شده است، بپذیرند. یک عذرخواهی ساده یا توضیح میتواند در جهت بازگرداندن اعتماد مشتریانی که ممکن است از سوی کسبوکار احساس بیعدالتی کردهاند، بسیار مؤثر باشد. علاوه بر این، کسبوکارها میتوانند با اجرای تغییراتی که به مشتریان احساس امنیت بیشتری هنگام تعامل با آنها میدهد، مانند ارائه شرایط و ضوابط شفاف هنگام سفارش محصولات یا خدمات به صورت آنلاین یا استفاده از سیستمهای پردازش پرداخت امن که از تقلب محافظت میکنند، به بازسازی اعتماد کمک کنند. در نهایت، کسبوکارها باید مطمئن شوند که این تغییرات را به طور موثری به اطلاع مشتریان فعلی و بالقوه میرسانند. این میتواند شامل ارسال بهروزرسانی در حسابهای رسانههای اجتماعی یا کمپینهای تبلیغاتی باشد که بر بهبودهای انجامشده در بخشهای مختلف کسبوکار تأکید میکند. همچنین ضروری است که پس از تغییر برند، به طور مداوم محصولات و خدمات باکیفیت به مشتریان ارائه شود تا آنها به دلیل تجربیات منفی پس از اعتماد دوباره به شرکت، دوباره اعتماد خود را از دست ندهند.
برند شما قدیمی شده است
رقابت در بازار همیشه در حال تغییر امروزی، زمانی که برندینگ یک کسب و کار قدیمی شده باشد، می تواند دشوار باشد. با گذشت زمان، ترجیحات مصرف کنندگان تغییر می کند و آنچه زمانی محبوب بود، به سرعت می تواند از مد خارج شود. برای کسب و کارها ضروری است که به طور منظم برندینگ خود را ارزیابی کنند تا مطمئن شوند همچنان با مشتریان هدف خود همخوانی دارد و با روندهای صنعت همگام است.ریبرندینگ می تواند به شرکت ها کمک کند تا توجه بازار جدید را به خود جلب کنند و به مشتریان هویتی معاصر ارائه دهند که ارزش ها و خدمات فعلی آنها را منعکس کند. تغییر برند می تواند شامل تغییر لوگو یا شعارها تا بازنگری کل کمپین ها یا بسته بندی محصولات باشد. شرکت ها همچنین باید در نظر بگیرند که چگونه ظاهر وب سایت، حساب های رسانه های اجتماعی و سایر پلتفرم های دیجیتالی که مشتریان روزانه با آنها درگیر هستند را به روز کنند. علاوه بر این، کسب و کارها باید نقاط تماس مشتری خود مانند فروشگاه ها یا مواد بازاریابی فیزیکی مانند کارت ویزیت یا بروشورها را ارزیابی کنند تا از یکپارچگی بصری در تمام کانال های بازاریابی اطمینان حاصل کنند. همچنین مهم است که برندها در نظر بگیرند که چگونه تغییراتی را که انجام می دهند برای حفظ وفاداری مشتری در طول این فرآیند، به آنها اطلاع دهند. تغییر برند اغلب می تواند بین مشتریانی که ممکن است تا زمانی که به نوعی با برند ارتباط برقرار نکرده اند، از هویت جدید آگاه نباشند، سردرگمی ایجاد کند. کسب و کارها باید از طریق کانال های مختلف مانند پست های رسانه های اجتماعی، ایمیل ها، بیانیه های مطبوعاتی و غیره، به روز رسانی هایی در مورد تلاش های تغییر برند خود به اشتراک بگذارند تا مشتریان متوجه شوند که چرا این تغییرات انجام می شود و چگونه به آنها سود می رساند.
در نهایت، کسبوکارها باید یک هویت برند ایجاد کنند که از رقبا متمایز باشد و در عین حال به ارزشهای اصلی خود وفادار بماند. شرکتها باید از تحقیقات و تجزیه و تحلیل نیازها و روندهای مشتری برای آگاهسازی تصمیمات برندسازی خود استفاده کنند و هویتی ایجاد کنند که با مخاطبان هدف خود همخوانی داشته باشد و در عین حال در بازار منحصر به فرد باقی بماند.
تغییر برند به صاحبان مشاغل این امکان را میدهد تا کنترل روایت خود را به دست بگیرند و به مخاطبان جدید دسترسی پیدا کنند در حالی که به ایجاد روابط با مشتریان موجود که به محصولات یا خدمات شرکت اعتماد دارند، ادامه دهند. تغییر برند در صورت انجام صحیح، میتواند به رقابتی ماندن شرکتها و در عین حال ادامه رشد در آینده کمک کند.
درباره تغییر برند چه چیزهایی باید بدانید؟
به لوگوی متفاوتی فکر کنید
هنگام استفاده از استراتژیهای تغییر برند در نظر گرفتن یک لوگوی متفاوت ضروری است. این میتواند فرصت عالی برای کسبوکارها باشد تا هویت برند خود را بهروزرسانی کنند و تأثیر مثبتی بر روی مصرفکنندگان هدف خود بگذارند. لوگوها نماد بصری برند یک شرکت هستند و اغلب اولین چیزی است که مشتریان آن را به رسمیت میشناسند. بنابراین، کسبوکارها هنگام تغییر برند باید به این موضوع توجه کنند. هنگام ایجاد لوگوی جدید، مشاغل باید در نظر بگیرند که چگونه میخواهند برندشان توسط مشتریان بالقوه درک شود. یک لوگوی ساده اما به یاد ماندنی میتواند مؤثر باشد و تأثیر ماندگاری در ذهن مصرفکنندگان باقی بگذارد. شرکتها همچنین باید رنگها و فونتهایی را بررسی کنند که به بهترین وجه، ارزشهای اصلی و بیانیه مأموریت آنها را در عین حال معاصر و مدرن نشان دهند.علاوه بر این، کسبوکارها باید لوگوهای موجود از رقبا را ارزیابی کنند تا چیزی منحصر به فرد در بازار ایجاد کنند و از رقبا متمایز شوند. همچنین، شرکتها باید اطمینان حاصل کنند که لوگوی جدید را میتوان در چندین پلتفرم بدون از دست دادن کیفیت یا وضوح استفاده کرد. این لوگو باید ثابت بماند، خواه در وبسایت، مواد چاپی یا تبلیغات دیجیتال باشد تا مشتریان آن را به طور مستقیم، صرف نظر از پلتفرمی که استفاده میکنند، تشخیص دهند. در نهایت، کسبوکارها قبل از تغییر، باید تست کنند که آیا لوگوی جدید پیام مورد نظر آنها را منتقل می کند یا خیر. آنها میتوانند این کار را با اجرای نظرسنجی یا گروههای تمرکز با مشتریان موجود یا افراد ناآشنا انجام دهند تا بازخورد در مورد آنچه بیشتر در مورد طراحی لوگو و درک مشتریان بالقوه از تغییر کامل برند برایشان جالب است، دریافت کنند. این مراحل به شرکتها کمک میکند تا در مورد مخاطبان هدف خود بیشتر بیاموزند و یک هویت معنادار ایجاد کنند که به آنها در موفقیت در بازار رقابتی امروز کمک کند.
مثال: ریبرندینگ CafePay
برای CafePay، پلتفرم مدیریت حقوق و دستمزد صنعت رستوران، یک لوگوی سفارشی طراحی شد که به طور ظریفی تداعیگر ساعت است و ارتباط آن را با جداول زمانی و برنامهها تقویت میکند. این تغییر برند شامل یک لوگوتایپ سفارشی با حروف serif برای انتقال مفهوم ماندگاری و تجمل بود که با ماموریت CafePay برای حمایت از جامعه رستورانداران با ترکیبی از زیباییشناسی سنتی و مدرن مطابقت داشت. تلاش جامع ریبرندینگ به وب سایت آنها نیز گسترش یافت و اطمینان حاصل کرد که یک تجربه برند یکپارچه و به یاد ماندنی در تمام نقاط تماس وجود داشته باشد.
شخصیت برند خود را تغییر دهید
هنگام تغییر برند، شرکتها باید تغییر شخصیت برند خود را برای جذب پایگاه مشتری گستردهتر در نظر بگیرند. این کار شامل نگاهی عمیق به ارزشهای اصلی، بیانیه مأموریت و مخاطبان هدف شرکت برای تعیین تصویری از برند که میخواهند به تصویر بکشند، میشود. شرکتها همچنین باید قبل از ایجاد تغییرات، چگونگی دیدگاه مشتریان نسبت به برند خود را در نظر بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که هویت جدید با آنها همخوانی داشته باشد.کسبوکارها میتوانند با تأکید بر جنبههای مختلف محصولات یا خدمات خود که تا به حال مورد توجه قرار نگرفتهاند، شخصیت برند جدیدی ایجاد کنند. برای مثال، فرض کنید شرکتی عمدتاً روی فروش پوشاک فضای باز تمرکز دارد. در این صورت، ممکن است بخواهد در کمپینهای ریبرندینگ خود بر تعهد خود به روشهای تولید پایدار یا تلاشهای حفاظت از محیط زیست تأکید کند تا برای مشتریانی که به گزینههای دوستدار محیط زیست علاقه دارند، جذاب باشد. علاوه بر این، کسبوکارها میتوانند از تصاویر مانند لوگوها و رنگهایی استفاده کنند که احساسات خاصی را در مشتریان برانگیزند. روانشناسی رنگ نشان میدهد که پالتهای رنگ و رنگهای خاص را میتوان در استراتژیهای برندسازی استفاده کرد تا ارتباطاتی بین محصول یا خدمات و احساسات یا ایدههای خاصی که برای مخاطبان هدف مهم است، ایجاد شود.
کسبوکارها میتوانند این کار را با اجرای نظرسنجی یا گروههای تمرکز با مشتریان موجود یا افراد ناآشنا که در گروه جمعیتشناسی هدفشان قرار میگیرند، انجام دهند و نظرات آنها را در مورد عناصر مختلف خدمات یا محصولات کسب و کار جویا شوند. با در نظر گرفتن بازخورد مشتری در طول فرآیند تغییر نام تجاری، کسب و کارها شانس موفقیت خود را برای ایجاد هویتی که از رقبا متمایز است و در عین حال به ارزشهای اصلی و بیانیه مأموریت خود وفادار میماند، افزایش میدهند. در نهایت، کسبوکارها باید اطمینان حاصل کنند که هنگام برقراری ارتباط با تغییرات انجام شده در طول فرآیند تغییر نام تجاری، در تمام کانالها ثبات وجود داشته باشد تا مشتریان فعلی و بالقوه متوجه شوند که چرا این تغییرات انجام شده است و چگونه از آنها بهرهمند خواهند شد. این میتواند شامل بهروزرسانی وبسایتها، حسابهای رسانههای اجتماعی، مواد فیزیکی مانند کارت ویزیت یا بروشورها، تبلیغات و غیره با عناصر برندسازی جدید باشد تا مشتریان صرف نظر از پلتفرمی که استفاده میکنند، هنگام تعامل با شرکت، یک تجربه یکپارچه داشته باشند. با در نظر گرفتن تمام این مراحل در طول فرآیند تغییر نام تجاری، شرکتها میتوانند یک هویت جذاب ایجاد کنند که در عین حال که مشتریان فعلی را جذب میکند، مشتریان جدیدی را نیز به خود جلب کند.
تغییربرند می تواند زمان بر باشد
تغییر برند می تواند زمان بر باشد. این یک فرآیند طولانی و دقیق است که نیازمند برنامه ریزی و اجرای دقیق برای اطمینان از موفقیت است. شرکت ها باید مخاطبان هدف خود را تحقیق کنند، یک هویت منحصر به فرد ایجاد کنند که از رقبا متمایز باشد و قبل از اینکه آنها را به طور کامل در تمام کانال ها تغییر دهند، اثربخشی عناصر برندسازی جدید را آزمایش کنند. شرکت ها همچنین باید در نظر بگیرند که مشتریان موجود آنها چگونه برند را می بینند و بازخورد را در تغییر برند بگنجانند.
اگرچه ممکن است یک کار دلهره آور به نظر برسد، تغییر برند در دراز مدت می تواند برای کسب و کارها مفید باشد. این به آنها امکان می دهد هویت خود را به روز کنند در حالی که به ارزش های اصلی خود وفادار بمانند، به مخاطبان جدید دسترسی پیدا کنند و در یک بازار دائماً در حال تغییر رقابتی باقی بمانند. تغییر برند شامل چهار مرحله است: کاوش، تعریف، طراحی و اجرا. در مرحله اکتشاف، کسب و کارها باید تحقیقات بازار را برای شناسایی نیازها و روندهای مشتری و همچنین تعیین اینکه چه چیزی آنها را از رقبا متمایز می کند، انجام دهند. این تحقیقات باید شامل نظرسنجیها، مصاحبه با مشتریان فعلی و گروههای تمرکز با مشتریان بالقوهای باشد که با جمعیتشناسی هدف شرکت مطابقت دارند. مرحله تعریف شامل ایجاد بیانیه مأموریت و ارزشهای اصلی است که با علایق مشتری همسو باشد و در عین حال آنها را در مورد ارائه محصولات یا خدمات از رقبا متمایز کند.مرحله طراحی نیازمند آن است که شرکتها عناصر بصری برند، مانند لوگو یا رنگهایی را ایجاد کنند که احساسات خاصی را در مخاطبان هدف برانگیزند و در عین حال مدرن و معاصر باقی بمانند.
نتیجهگیری
تغییر برند فراتر از طراحی یک لوگوی جدید است. تغییر برند برای موفقیت آمیز بودن، به تغییر برند شما در سطح خارجی و داخلی کمک می کند. این یک فرآیند طولانی است و تغییر درک مردم نسبت به برند شما زمان می برد، اما شما باید از استراتژی تغییر برند خود پیروی کنید و اطمینان حاصل کنید که تغییر برند شما یکنواخت است.
هنگام تغییر برند، باید مطمئن شوید که برند جدید به شما کمک می کند تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید. بفهمید که آنها چه می خواهند و چگونه می توانید به آنها کمک کنید. این به شما کمک می کند تا با موفقیت تغییر برند دهید و درک مردم را نسبت به برند موجود خود تغییر دهید.