ما در دورانی فوقالعاده هیجانانگیز زندگی میکنیم. فناوری هوش مصنوعی با سرعتی بیسابقه در حال تحول زندگی روزمره ماست. صنعت بازاریابی برندهای مبتنی بر محتوا نیز از این قاعده مستثنی نیست. هوش مصنوعی نهتنها متن تولید میکند، بلکه با سرعتی بالا تصاویر و ویدئوها را نیز میسازد. این فناوری بهتدریج در حال رفع کمبود حس انسانی است که همواره یکی از نقاط ضعف آن بوده است. بر اساس تجربه من، پیشبینی میکنم که تا اواسط سال ۲۰۲۵، تشخیص محتوای تولیدشده توسط انسان و هوش مصنوعی بسیار دشوار خواهد شد.
اما هوش مصنوعی تنها به متحول کردن تولید محتوا محدود نمیشود. چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی در حال دگرگون کردن خدمات مشتریان هستند، زیرا میتوانند در لحظه به پرسشها پاسخ دهند و همزمان نیازهای مشتریان را تحلیل کنند. با توانایی پردازش دادههای جمعآوریشده از کانالهای مختلف، از جمله چتباتها، و شناسایی الگوها، این ابزارها قادرند با دقت بالا ترجیحات و رفتارهای مشتریان را پیشبینی کنند.
با ترکیب قابلیتهای تحلیل داده با تولید محتوا، کسبوکارها میتوانند در لحظه خواستههای مشتریان را تحلیل کرده و محتوای شخصیسازیشده را به همان سرعت ارائه دهند.
برای مثال، تصور کنید مشتریای به وبسایت یک شرکت مراجعه کرده و به دنبال محصولی خاص باشد. هوش مصنوعی نهتنها میتواند اطلاعات دقیقی درباره آن محصول ارائه دهد، بلکه میتواند دادههای بازدیدکننده را تحلیل کرده و اطلاعات تکمیلی را بهصورت لحظهای نمایش دهد. برای مشتریای در سئول، سیستم میتواند نزدیکترین فروشگاههای فیزیکی که محصول در آنها موجود است را پیشنهاد کند. اگر مشتری در حال مرور وبسایت یک برند مد باشد، هوش مصنوعی میتواند فوراً سبکهای مورد علاقه، ترندهای رن گی و مدهای فصلی را بر اساس جستوجوی او تحلیل کرده و متن، تصاویر و ویدئوهای شخصیسازیشده را نمایش دهد. در صورتی که مشتری اندازههای بدن خود را وارد کند، هوش مصنوعی حتی میتواند پیشنمایشی سفارشی برای او ایجاد کند.
در صنعت گردشگری، هوش مصنوعی میتواند برنامههای سفری شخصیسازیشده را برای مقصدی که مشتری به آن علاقه نشان داده، پیشنهاد دهد؛ آن هم همراه با گزینههای هوشمند قیمتگذاری. محتوای سفارشیشده در حوزه سفر احتمالاً تأثیر مثبتی بر مشتری خواهد گذاشت. اگرچه تصمیم نهایی برای خرید موضوعی جداگانه است، اما چتبات میتواند این چالش را نیز مدیریت کند. در نهایت، این توانایی تحلیل داده و ارائه اطلاعات مرتبط در لحظه است که تفاوت اساسی را رقم میزند.
روزنامهنگاری برند، که بر پایه تولید محتوا بنا شده است، نیز در آستانه بهرهگیری از این موج تغییر قرار دارد. تا به امروز، روزنامهنگاری برند اغلب چیزی بیش از یک اصطلاح پرزرقوبرق بازاریابی به نظر نمیرسید و برای دستیابی به نتایج ملموس با چالشهایی روبهرو بوده است. یک شکاف اساسی میان اطلاعاتی که شرکتها قصد دارند به اشتراک بگذارند و محتوایی که مشتریان مایل به خواندن آن هستند، وجود داشت. این دو، همچون دو خط موازی به نظر میرسیدند که تا بینهایت ادامه دارند، بدون آنکه هرگز به یکدیگر برسند.
به لطف هوش مصنوعی، حجم محتوا بهطور سرسامآوری افزایش یافته است. حتی شایعاتی وجود دارد که اکنون اکثر پستهای وبلاگ توسط هوش مصنوعی تولید میشوند. بدون یک استراتژی سازگار، مصرفکنندگان در دریایی از اطلاعات گم میشوند و نمیتوانند آنچه را که نیاز دارند پیدا کنند، درحالیکه شرکتها محتوایی ارائه میدهند که با مخاطبانشان ارتباطی برقرار نمیکند. در واقع، برخی از کسبوکارها ضرورت بازاریابی محتوا را زیر سؤال برده و بودجههای خود را بهشدت کاهش دادهاند. اگرچه این تصمیم در نگاه اول منطقی به نظر میرسد، اما دو دهه تجربه من نشان میدهد که این کار اشتباه است. زمانی که یک برند در اعماق اقیانوس محتوا فرو رود، هزینه بازگشت به سطح بسیار بیشتر خواهد بود.
نکته جالب اینجاست که راهحل این چالش نیز در خود هوش مصنوعی نهفته است. هدف روشن است: مصرفکنندگان به دنبال محتوای مرتبط و مفید هستند، درحالیکه شرکتها قصد دارند این نیازها را برآورده کرده و ارزش برند خود را افزایش دهند؛ چه از نظر شهرت، چه از نظر شناخت، و چه از نظر درآمد. ایدهای که پیشتر در پاراگراف سوم مطرح کردم، یکی از روشهای ممکن برای دستیابی به این هدف است.
فناوری هوش مصنوعی نوآوریهای بیسابقهای را در روزنامهنگاری برند و بازاریابی محتوا به ارمغان خواهد آورد. سازمانهای خبری هماکنون در حال آزمایش روزنامهنگاری مبتنی بر هوش مصنوعی هستند. به همین ترتیب، پلتفرمهای ارائهدهنده خدمات محتوایی نیز در حال بررسی راههای مختلفی برای ادغام هوش مصنوعی در خدمات خود هستند.
اما سؤال اینجاست که شرکتها باید از کجا شروع کنند؟ این دقیقاً همان چیزی است که ذهن مرا مشغول کرده است— «شرکت ما باید ابتدا چه مسیری را در پیش بگیرد؟»