کشیدگی ردیف و محتوا

داستانی که در آن گرفتار شده‌ایم

در هر داستان بزرگ، لحظه‌ای فرا می‌رسد که قهرمان متوجه می‌شود در دام افتاده است – نه توسط زنجیرها یا درهای قفل‌شده، بلکه توسط محدودیت‌های تفکر خود. اودیسئوس سال‌ها در دریا سرگردان بود، نه به این دلیل که خدایان می‌خواستند، بلکه به این دلیل که هنوز به ذهنیت جنگ چسبیده بود و نمی‌توانست نقش جدید خود را به عنوان رهبری در خانه بپذیرد. تنها زمانی که او تغییر کرد، مسیرش باز شد.

برندها نیز این را تجربه می‌کنند. آن‌ها به دنبال رشد هستند، مشتری جمع می‌کنند، سهم بازار را گسترش می‌دهند، اما چیزی توخالی به نظر می‌رسد. آن‌ها در داستانی گیر کرده‌اند که دیگر به آن‌ها خدمت نمی‌کند. مانند اودیسئوس، آن‌ها باید تشخیص دهند که آنچه آن‌ها را به اینجا رسانده، آن‌ها را به جلو نخواهد برد. آن‌ها به بازاریابی بیشتر نیاز ندارند – آن‌ها به یک روایت جدید نیاز دارند، روایتی که جایگاه آن‌ها را در جهان بازتعریف کند.

جوزف کمبل، اسطوره‌شناس بزرگ، می‌گوید این لحظه‌ای است که قهرمان باید متحول شود – یا نابود شود. یک برند، مانند یک قهرمان اصلی، باید تکامل یابد، نه فقط رشد کند. رشد مکانیکی است؛ تکامل اسطوره‌ای است. رشد را می‌توان تحمیل کرد؛ تکامل باید به‌دست آید.

و اینجاست که معماری روایت آغاز می‌شود.

طرح کلی معماری روایت

در داستان‌گویی، برندهای بزرگ صرفاً یک صدا را اتخاذ نمی‌کنند – آن‌ها نقشی شبیه به یک مربی را پرورش می‌دهند. معماری روایت یک برند فراتر از پیام‌رسانی است؛ این چارچوب روانشناختی عمیقی است که هویت برند را در کنار هم نگه می‌دارد و مخاطبانش را در مسیر تحول راهنمایی می‌کند. بهترین برندها قهرمانان داستان‌های خود نیستند؛ آن‌ها مربیانی هستند که مشتریان خود را با ابزار، خرد و اعتماد به نفس برای قدم گذاشتن در سفر قهرمانانه خود مجهز می‌کنند.

برندی که معماری خود را درک می‌کند، نیازی به بازآفرینی مداوم ندارد – با هدف تکامل می‌یابد. این برند نقش خود را به عنوان یک مربی می‌شناسد و مسیری را دنبال می‌کند که برای مخاطبانش طبیعی است، درست مانند یک معلم بزرگ که دانش‌آموز را در مسیر تحول راهنمایی می‌کند.

عناصر کلیدی معماری روایت:

اسطوره پیدایش – این برند از کجا آغاز شد؟ چه زخمی را می‌خواهد التیام بخشد؟

نقش مربی – یک برند قهرمان داستان خود نیست؛ مربی‌ای است که مخاطبان خود را با ابزار، بینش و اعتماد به نفس برای قدم گذاشتن در تحول خود مجهز می‌کند.

قوس تکامل – هر داستانی در حال حرکت است. برند به چه سمتی حرکت می‌کند؟

آیین جامعه – برندهای بزرگ فراتر از فروش عمل می‌کنند؛ آن‌ها روابط را پرورش می‌دهند. ما تجربیات برند فراگیر را طراحی می‌کنیم که مشتریان را دعوت می‌کند تا وارد یک سفر شوند، و اطمینان حاصل می‌کنیم که هر تعامل، بیشتر شبیه یک پیشرفت معنادار است تا یک تراکنش ساده.

برندهای بزرگ فقط داستان نمی‌گویند؛ آن‌ها اسطوره‌های زنده خلق می‌کنند.

دام رشد بی‌وقفه در مقابل سفر تکامل

مشکل برندسازی مدرن این است که وسواس رشد دارد – فروش بیشتر، تعامل بیشتر، توجه بیشتر. اما ماندگارترین برندها مانند شرکت‌ها رشد نمی‌کنند؛ آن‌ها مانند تمدن‌ها تکامل می‌یابند.

مارشال مک‌لوهان زمانی گفت: “ما ابزارهای خود را شکل می‌دهیم و سپس ابزارهای ما، ما را شکل می‌دهند.” همین را می‌توان در مورد داستان‌ها نیز گفت. داستان‌هایی که برندها تعریف می‌کنند، در نهایت نه تنها بازاریابی آن‌ها، بلکه کل هویتشان را شکل می‌دهند.

ایسوپ فقط رشد نکرد؛ از یک برند مراقبت از پوست به یک تجربه حسی مبتنی بر فلسفه تکامل یافت.

گانی فقط رشد نکرد؛ با جذاب و رایج کردن پایداری، مد معاصر را بازتعریف کرد. این تکامل برند در بهترین حالت خود است – نه دنبال کردن ترندها، بلکه بازیابی هویت. برند Hiut Denim، یک برند کوچک شلوار جین از ولز را در نظر بگیرید. وقتی آخرین کارخانه شلوار جین در کاردیگان تعطیل شد، کل شهر صنعت دستی، هویت و معیشت خود را از دست داد. Hiut فقط در مورد ساخت شلوار جین نبود؛ در مورد احیای یک مهارت فراموش شده، بازگرداندن عزت به یک شهر با احترام به میراث آن بود. آن‌ها به معنای سنتی رشد نکردند – آن‌ها به برندی با معنای عمیق عاطفی و فرهنگی تکامل یافتند.

طرح کلی روایت برند “قهرمان واقعی

در “قهرمان واقعی”، ما به کمپین‌ها اعتقاد نداریم؛ ما به مربیگری اعتقاد داریم. رویکرد ما در مورد فروش محصولات نیست – در مورد راهنمایی برندها در مسیر تحول معنادار است، مجهز کردن آن‌ها با ابزارهایی برای تکامل و رهبری صنایع خود.

طرح کلی ما بر این اساس بنا شده است:

کاوش داستان پیدایش – هر برندی لحظه‌ای از تنش محرک دارد. ما آن را پیدا می‌کنیم، اصلاح می‌کنیم و آن را سنگ بنای تکامل قرار می‌دهیم.

برندهایی که با ما کار می‌کنند، فقط یاد نمی‌گیرند که چگونه داستان خود را بگویند – آن‌ها به داستانی تبدیل می‌شوند که صنعتشان به آن نیاز دارد.

آینده یادگیری، تحول است، نه آموزش

آموزش حرفه‌ای، درست مانند برندسازی، صنعتی است که در داستان منسوخ خود گیر کرده است. فرض بر این است که یادگیری از طریق انتقال منفعل دانش اتفاق می‌افتد – یک متخصص صحبت می‌کند، مخاطب گوش می‌دهد و به نوعی، انتظار می‌رود که تحول به دنبال آن رخ دهد. اما همانطور که برندها باید از بازاریابی به معنا تغییر جهت دهند، آموزش نیز باید از آموزش به تحول تجربی تغییر جهت دهد.

اکثر آموزش بزرگسالان منفعل است. شما می‌نشینید، گوش می‌دهید، یادداشت برداری می‌کنید و امیدوارید بعداً چیزی را به خاطر بسپارید. اما یادگیری واقعی تجربی است – هویت شما را بازسازی می‌کند.

آزمایش‌های داستان‌گویی تجربی که در آن شرکت‌کنندگان باید روایت‌های خود را تجسم کنند.

آموزش در حال تغییر است. ما شاهد ظهور مدل‌های “غیر مدرسه‌ای” هستیم – سیستم‌های یادگیری که تعامل عاطفی را بر حفظ طوطی‌وار اولویت می‌دهند. تحقیقات مری هلن ایموردینو-یانگ، متخصص علوم اعصاب، نشان می‌دهد که یادگیری عمیق فقط زمانی اتفاق می‌افتد که احساسات درگیر شوند.

این همان کاری است که ما در آزمایشگاه “قهرمان واقعی” انجام می‌دهیم. ما داستان‌گویی را آموزش نمی‌دهیم – ما مردم را در آتش قرار می‌دهیم تا زمانی که متحول شوند، بیرون بیایند.

بازگشت قهرمان

هر داستان بزرگی زمانی به پایان می‌رسد که قهرمان به موفقیت دست می‌یابد، بلکه زمانی که متحول شده بازمی‌گردد. اودیسئوس فقط تاج و تخت خود را پس نمی‌گیرد – او با خرد بیشتر، که توسط سفرش تغییر شکل یافته، بازمی‌گردد. لوک اسکای واکر فقط امپراتوری را شکست نمی‌دهد – او به عنوان مربی برای نسل بعدی وارد نقش خود می‌شود. سفر هرگز در مورد پیروزی نبود؛ در مورد شدن بود.

برندها و افراد نیز تفاوتی ندارند. یک شرکت می‌تواند به دنبال سهم بازار باشد، پیام‌رسانی خود را اصلاح کند و دامنه دسترسی خود را تقویت کند، اما بدون تحول واقعی، داستان ناقص باقی می‌ماند.

در  اینجا، ما فقط به برندها کمک نمی‌کنیم که داستان بگویند. ما آن‌ها را در مسیری از تحول راهنمایی می‌کنیم که باید طی کنند تا بتوانند وارد نقش واقعی خود شوند – نه به عنوان قهرمان، بلکه به عنوان مربی‌ای که مخاطبانشان به آن نیاز دارند.

در دنیایی پر از داستان‌گویی برندسازی استراتژیک، “قهرمان واقعی” تنها می‌ایستد.

ما برای تبلیغات داستان‌گویی نمی‌کنیم.

ما چارچوب‌های پیام‌رسانی برای کمپین‌ها ایجاد نمی‌کنیم.

ما معماری‌های روایتی می‌سازیم که برندها را در هسته خود تکامل می‌دهند.

ما معماران روایتی برای برندهای هدفمند هستیم.

و اگر آماده‌اید که از رشد دست بردارید و تکامل را آغاز کنید.

بستن


آژانس برندینگ و طراحی طوسی | تفکر طراحی

ما تجربه های تعاملی، محصولات دیجیتال و محتوایی که برندها را می سازد، خلق می‌کنیم و برند کسب و کارها را، بر اساس مدل تفکر طراحی توسعه می‌دهیم، تا تجربه مشتریان کامل شود و به برند وفادار بمانند.
آژانس تبلیغاتی طوسی، شامل طراحان و متخصصین حوزه های استراتژی، برندینگ، طراحی و ساخت است که به صورت یکپارچه و ۳۶۰ درجه، روی طراحی یک تجربه خاص و جذاب برای مشتریان برند، کار خواهند کرد.

آژانس برندینگ و طراحی طوسی، با بزرگترین سازمان ها و مجموعه های کشور، در بیش از ۳۰۰ پروژه برندینگ، طراحی و تبلیغات همکاری داشته است.

پروژه های اخیر

Call Now Button