چگونه یک الگوی برند برای کسب و کار کوچک خود انتخاب کنید؟
به عنوان یک صاحب کسبوکار یا بازاریاب، میدانید که ایجاد یک برند قوی برای موفقیت شرکت شما ضروری است. اما با وجود استراتژیها و تاکتیکهای مختلفی که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید، ممکن است تشخیص اینکه از کجا شروع کنید دشوار باشد. یکی از مشکلات رایج این است که بسیاری از صاحبان کسبوکار و بازاریابان در شناسایی و درک شخصیت برند خود نیاز به کمک دارند. بدون درک واضحی از شخصیت برند خود، ارتباط موثر با مخاطب هدف و ساختن یک برند قابل تشخیص و موفق میتواند دشوار باشد.
ساختن برند، ساختن یک استراتژی بلندمدت است.
“اگر مردم باور کنند که ارزشهای مشترکی با یک شرکت دارند، به برند وفادار خواهند ماند.” – هاوارد شولتز، مدیرعامل استارباکس
عدم درک شخصیت برند شما میتواند منجر به سردرگمی، عدم ثبات و در نهایت، فقدان ارتباط با مخاطب هدف شما شود. این میتواند مأیوسکننده باشد، به خصوص زمانی که میبینید برندهای دیگر با پیامی واضح و ثابت در حال رشد هستند. همچنین میتواند هنگام تلاش برای برقراری ارتباط با مخاطب هدف شما ناراحتکننده باشد. ممکن است احساس کنید که فقط دارید چیزهایی را به دیوار پرتاب میکنید و امیدوارید که چیزی بچسبد، به جای اینکه یک استراتژی واضح در جای خود داشته باشید. خبر خوب این است که راه حلی وجود دارد و آن آرکیتایپهای برند است. با درک آرکیتایپهای مختلف برند و نحوه اعمال آنها در کسبوکار خود، میتوانید یک استراتژی برند موثرتر توسعه دهید و به طور موثرتر با مخاطب هدف خود ارتباط برقرار کنید.
چگونه از آرکیتایپهای برند استفاده کنیم؟
آرکیتایپهای برند چارچوبی برای درک انواع مختلف شخصیتهایی هستند که یک برند میتواند به خود بگیرد. آنها بر اساس نظریه کارل یونگ درباره آرکیتایپها استوار هستند که بیان میکند الگوهای رفتاری و شخصیتی جهانی خاصی وجود دارد که در همه انسانها وجود دارد. با درک این آرکیتایپها، کسبوکارها میتوانند بهتر برند خود و نحوه جذب مخاطب هدف خود را درک کنند.
12 آرکیتایپ برندی که بیشتر استفاده میشوند عبارتند از:
- قانون شکن (Outlaw)
- جادوگر (Magician)
- قهرمان (Hero)
- عاشق (Lover)
- دلقک (Jester)
- همه پسند (Everyman)
- پرستار (Caregiver)
- حاکم (Ruler)
- خالق (Creator)
- بیگناه (Innocent)
- حکیم (Sage)
- کاوشگر (Explorer)
هر آرکیتایپ مجموعه متفاوتی از ویژگیها و ارزشها را نشان میدهد و میتواند به یک کسبوکار کمک کند تا برند و مخاطب هدف خود را بهتر درک کند. استفاده از این آرکیتایپها به عنوان ستونی برای استراتژیهای آینده شما تضمین میکنند که با اهداف شما همسو هستند.
12 آرکیتایپ برند
(Innocent) معصوم
این آرکیتایپ نشان دهنده پاکی و سادگی است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان قابل اعتماد و مطمئن دیده میشوند.
مثالها شامل جانسون اند جانسون، اپل و داو هستند.
(The Explore)کاوشگر
این آرکیتایپ نشان دهنده ماجراجویی و کشف است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان مستقل و خودجوش دیده میشوند.
مثالها شامل جیپ، پاتاگونیا و نشنال جئوگرافیک هستند.
(The Sage) حکیم
این آرکیتایپ نشان دهنده حکمت و دانش است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان هوشمند و اطلاعرسان دیده میشوند.
مثالها شامل گوگل، ویکی پدیا و تد هستند.
The Hero) ) قهرمان
این آرکیتایپ نشان دهنده شجاعت و دلاوری است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان قوی و قدرتمند دیده میشوند.
مثالها شامل نایک، آندر آرمور و گیتورید هستند.
The Outlaw) ) قانون شکن
این آرکیتایپ نشان دهنده شورشگری و فردیت است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان غیرمتعارف و تیز دیده میشوند.
مثالها شامل هارلی دیویدسون، دکتر مارتنز و پانک راک هستند.
(The Magician) جادوگر
این آرکیتایپ نشان دهنده تحول و نوآوری است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان خلاق و دوراندیش دیده میشوند.
مثالها شامل تسلا، اپل و ادوبی هستند.
(The Everyman) همه پسند
این آرکیتایپ نشان دهنده قابلارتباط بودن و اصالت است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان ساده و قابلدسترسی دیده میشوند.
مثالها شامل ایکیا، کوکاکولا و والمارت هستند.
( The Lover ) عاشق
این آرکیتایپ نشان دهنده شور و عشقورزی است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان شخصیتی احساسی و صمیمی دیده میشوند.
مثالها شامل ویکتوریا سکرت، تیفانی و کو و گودیوا هستند.
(The Jester )دقلک
این آرکیتایپ نشان دهنده سرگرمی و بازیگوشی است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان سبکسر و سرگرمکننده دیده میشوند.
مثالها شامل لگو، اسکیتلز و نتفلیکس هستند.
(The Caregiver ) پرستار
این آرکیتایپ نشان دهنده پرستاری و محافظت است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان دلسوز و کمککننده دیده میشوند.
مثالها شامل جانسون بیبی، کمبل سوپ و صلیب سرخ هستند.
( The Ruler) حاکم
این آرکیتایپ نشان دهنده اقتدار و قدرت است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان قوی و موفق دیده میشوند.
The Ruler
مثالها شامل مرسدس بنز، لوئی ویتون و رولکس هستند.
(The Creator ) خالق
این آرکیتایپ نشان دهنده رمز و راز و تعجب است. برندهایی که در این دسته قرار میگیرند اغلب به عنوان معمایی و سخت فهم دیده میشوند.
مثالها شامل گوچی، اپل و نایک هستند.
چگونه آرکیتایپ برند خود را پیدا کنید؟
پیدا کردن آرکیتایپ برند شما میتواند یک فرآیند خودشناسی و درک باشد. در اینجا چند مرحله برای کمک به شناسایی آرکیتایپ برند شما آورده شده است:
1- ارزشها و باورهای برند خود را درک کنید
یک قدم عقب بردارید و در مورد اینکه برند شما چه معنایی دارد فکر کنید.
-ارزشها و باورهای اصلی آن چیست؟
-چه چیزی آن را منحصر به فرد میکند؟
این به شما کمک میکند تا آرکیتایپی را شناسایی کنید که با ارزشها و باورهای برند شما همسو است.
2- مخاطب هدف خود را درک کنید
به افرادی که میخواهید با برند خود به آنها برسید فکر کنید.
-ارزشها و باورهای آنها چیست؟
-نقاط درد آنها چیست و به دنبال چه راهحلهایی هستند؟
این به شما کمک میکند تا آرکیتایپی را شناسایی کنید که با مخاطب هدف شما همخوانی دارد.
3- احساساتی را که برند شما برمیانگیزد درک کنید
به احساساتی که برند شما در مخاطب هدف خود برمیانگیزد فکر کنید.
-آیا احساس اعتماد، ماجراجویی یا خرد را برمیانگیزد؟
این به شما کمک میکند تا آرکیتایپی را شناسایی کنید که با احساساتی که برند شما برمیانگیزد همسو است.
4- تحقیق و مقایسه
برندهای مختلف را مورد بررسی قرار دهید و آنها را با برند خود مقایسه کنید. شباهتها و تفاوتها را یادداشت کنید. این به شما کمک میکند تا آرکیتایپی را شناسایی کنید که بیشترین همخوانی را با برند شما دارد.
5–آن را آزمایش کنید
پس از شناسایی یک آرکیتایپ بالقوه، آن را با ایجاد کمپینهای بازاریابی که با آرکیتایپ همسو هستند، آزمایش کنید. مشاهده کنید که مخاطب هدف شما چگونه به کمپینها پاسخ میدهد و ببینید آیا با آنها همخوانی دارد یا خیر.
مهم است که به خاطر داشته باشید که میتوانید از بیش از یک آرکیتایپ استفاده کنید، برند شما ممکن است جنبههای متعددی داشته باشد که با آرکیتایپهای مختلف همسو باشد. همچنین این یک فرآیند یکباره نیست، زیرا برند و مخاطب شما ممکن است تغییر کنند، بنابراین باید آرکیتایپهای خود را بازبینی و ارزیابی مجدد کنید. همچنین لازم به ذکر است که در حالی که یافتن آرکیتایپ برند شما یک گام مهم در ایجاد یک برند قوی است، اما تنها گام نیست. این ابزاری است که به شما کمک میکند برند و مخاطب هدف خود را بهتر درک کنید، اما هدف نهایی نیست. آرکیتایپ برند شما باید به عنوان راهنمایی برای کمک به شما در تصمیمگیریهای استراتژیک در مورد برندتان استفاده شود، اما در نهایت، موفقیت برند شما به میزان خوبی که استراتژی خود را اجرا میکنید بستگی دارد.
کلام آخر
فرآیند یافتن آرکیتایپ برند شما ممکن است زمان و خودشناسی نیاز داشته باشد، اما ارزش تلاش را دارد. هنگامی که آرکیتایپ برند خود را شناسایی کردید، درک بهتری از شخصیت برند خود و نحوه ارتباط موثر با آن خواهید داشت.