چگونه چارچوب کهن الگوی برند را در برند شخصی خود اعمال کنید؟
مهم است که از همان ابتدای سفر توسعه برند شخصی خود، به پایه و اساس آن فکر کنید – میخواهید برندتان چه چیزی را نمایندگی کند، چه حسی داشته باشد و چه تأثیری بر مخاطب هدف خود بگذارد؟
آرکیتایپهای برند شخصی، یک چارچوب استراتژی برند هستند که میتوانند با ارائه یک الگوی ملموس برای برند شما، به پاسخ دادن به این سوالات اساسی کمک کنند.
آرکیتایپهای برند که معمولاً در برندسازی کاربرد دارند، را میتوان به عنوان الگوها یا مدلهایی در نظر گرفت که برندها میتوانند برای هدایت خود از آنها پیروی کنند. آنها به عنوان پایه و اساسی برای تعریف ویژگیهای اصلی، ارزشها و پیامرسانی یک برند عمل میکنند.
بیایید در مورد آرکیتایپهای برند صحبت کنیم، به بررسی مثالها بپردازیم و توضیح دهیم که چگونه میتوانید این مفاهیم را در برند شخصی خود اعمال کنید.
- آرکیتایپها چیستند؟
- آرکیتایپهای برند
- 12 آرکیتایپ برند
- کاربرد آرکیتایپهای برند در برندسازی شخصی
- چگونه آرکیتایپ برند شخصی خود را انتخاب کنیم
1-آرکیتایپها چیستند؟
قبل از اینکه به طور خاص به آرکیتایپهای برند شخصی بپردازیم، بیایید اصطلاح “آرکیتایپ” را توضیح دهیم.
آرکیتایپ یک نماد، ایده یا الگویی است که میتوان با آن ارتباط نزدیکی برقرار کرد. ما بر اساس ویژگیها و خصوصیات شخصی خود با یک آرکیتایپ ارتباط برقرار میکنیم، زیرا خود آرکیتایپ نیز دارای ویژگیها و خصوصیات است.
راه جالب دیگر برای شناخت یک آرکیتایپ این است که آنها کلیشههای مثبتی هستند که نشاندهنده مجموعهای از ویژگیها هستند که معمولاً با یک شخص یا موجودیت مرتبط هستند. ایده وجود آرکیتایپها به زمان فیلسوف یونانی افلاطون و مفهوم افلاطونی “شکل خالص” برمیگردد، که ویژگیهای اساسی چیزی را بررسی میکند. بعدها مفهوم آرکیتایپها در قرن بیستم توسط کارل یونگ محبوب شد.
2-آرکیتایپهای برند
کهن الگوها چگونه با برندسازی ارتباط دارند؟ آرکیتایپهای برند الگویی یا مجموعهای از ویژگیهای برند هستند که برند میتواند خود را بر اساس آن مدلسازی کند. از این میتوانند به هم مرتبط باشند. آرکیتایپهای برند مجموعهای از اصول را ارائه میدهند که یک برند میتواند تصمیمات و سبک ارتباطی خود را بر اساس آن بنا کند. بسیاری از برندها از آرکیتایپها برای تعریف و توضیح مأموریت، ویژگیهای برند و اهداف خود استفاده میکنند. استراتژی آرکیتایپ برند شامل جایگذاری ویژگیهای یک شخصیت خاص توسط یک کسبوکار در استراتژی برند خود و تطبیق آن ویژگیها در تمام تلاشهای بازاریابی آنها است. این شامل برندینگ بصری برند، تبلیغات خلاقانه و لحن در رسانههای اجتماعی می شود . به عنوان مثال، یکی از آرکیتایپهایی که در زیر مورد بحث قرار خواهیم داد، “دلقک” است. ویژگیهای کلیدی این آرکیتایپ شامل خندهدار بودن و غیررسمی بودن است. برندی که میخواهد خود را بر اساس دلقک مدلسازی کند، از طنز در موقعیتیابی برند خود و محتوایی که در پلتفرمهایی مانند رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارد، استفاده خواهد کرد.
3- 12 آرکیتایپ برند
یونگ ادعا کرد که هنگامی که کهن الگوها به درستی شناسایی شوند، جوهر برند را با شخصیت مخاطب هدف آن همسو میکنند. این نکته مهمی است، زیرا هدف همسو کردن یک برند با یک آرکیتایپ را نشان میدهد: قابلدرک بودن برای مصرفکنندگان.
بر اساس تحقیقات یونگ، 12 آرکیتایپ برند وجود دارد که شرکتها برای جذب مخاطبان هدف خود تلاش میکنند تا از آنها تقلید کنند. بیایید آنها را بررسی کنیم.
1-The Innocent (معصوم) :آرکیتایپ برند معصوم نمایانگر شخصیتی خوشبین و شاداب است. این آرکیتایپ برند تلاش میکند تا شادی را برای مردم به ارمغان آورد.
برندهایی با آرکیتایپ برند معصوم اغلب برندهایی هستند که محصولات و خدماتی را ارائه میدهند که برای خانوادهها و کودکان مناسب هستند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند معصوم : نینتندو، کوکاکولا، کلوگز
2- The Everyman (همه پسند): آرکیتایپ همه پسند به دنبال ارتباط با همه است. این شخصیت برند میخواهد حس تعلق را تقویت کند و با رویکردی دوستانه و معتدل در جامعه ادغام شود. برندهایی با این آرکیتایپ به دلیل کاربرد گسترده و قابلارتباط بودن خود، تمایل دارند که پایگاه گستردهای از مشتریان هدف داشته باشند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند همه پسند : eBay، Ikea، Target
3-The Outlaw (قانونشکن): نام دیگر آرکیتایپ برند قانونشکن “شورشی” است. این شخصیت همه چیز را زیر سوال میبرد، قوانین خودش را وضع میکند و الهامبخش استقلال است.
بسیاری از برندهایی با آرکیتایپ برند قانونشکن در دسته کسبوکارهای سبک زندگی قرار میگیرند. آنها محصولاتی ایجاد میکنند و خدماتی ارائه میدهند که به مردم امکان میدهد علایق و ایدههای خود را با حس ماجراجویی دنبال کنند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند قانونشکن: هارلی-دیویدسون، Virgin، Liquid Death
4-The Hero ( قهرمان): برندهایی که تحت آرکیتایپ برند قهرمان قرار میگیرند، با شجاعت، عزم راسخ و الهامبخشی مشخص میشوند. این برندها سخت کار میکنند و در برابر چالشها بیباک هستند و همین ذهنیت را در بین مخاطبان هدف خود القا میکنند. بسیاری از برندهایی که در دسته آرکیتایپ برند قهرمان قرار میگیرند، برندهای ورزشی و انجمنها هستند که محصولاتی یا خدماتی را ارائه میدهند که به مردم کمک میکند در زندگی خود به موفقیت برسند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند قهرمان: نایک، ارتش ایالات متحده، آندر آرمور
5-The Creator ( خالق) : آرکیتایپ برند خالق با تخیل و امکانات هدایت میشود. این برندها الهام و ابزارهایی را فراهم میکنند که به مخاطبان آنها امکان میدهد آنچه را که میخواهند بسازند و دنیای خود را خلق کنند. به دلیل این ویژگیها، بسیاری از برندهایی با آرکیتایپ برند خالق در دسته کسبوکار نرمافزار قرار میگیرند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند خالق: Adobe، Lego، Roblox
6- The Explorer (کاوشگر): آرکیتایپ برند کاوشگر دارای میل بیانتهای به آزادی است. این برندها جسور، ماجراجو هستند و از هیجان یک تجربه جدید لذت میبرند. مثالهایی از صنایعی که آرکیتایپ برند کاوشگر در آنها رایج است، شامل محصولات فضای باز، خودرو و سفر میشود.
مثالهایی از آرکیتایپ برند کاوشگر: The North Face، Jeep، National Geographic
7- The Lover (عاشق): کهن الگوی نام تجاری عاشق، شور و اشتیاق به هر چیز حسی و زیبا دارد. آنها با تمایل و انگیزه هدایت می شوند تا از نظر فیزیکی و عاطفی برای مصرف کنندگان جذاب باشند. برندهای مد و لوکس معمولاً خود را با کهن الگوی برند عاشق هماهنگ می کنند تا در زندگی شخصی مشتریان را به خود جذب کنند
زندگی شخصی مثالهایی از آرکیتایپ برند عاشق: Chanel، Tiffany، Victoria’s Secret
8- The Magician( جادوگر): آرکیتایپ برند جادوگر تلاش میکند تا حس شگفتی را به مخاطب هدف خود القا کند. برندهای جادوگر تمایل دارند بلندپرواز باشند و هدفشان ارائه محصولات و تجربیات تحولآفرینی است که جامعه را تغییر دهند. بسیاری از برندهایی با آرکیتایپ برند جادوگر در صنایع فناوری و سرگرمی فعالیت میکنند – دو صنعتی که محصولات و خدمات میتوانند نقش مهمی در زندگی مردم داشته باشند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند جادوگر: دیزنی، اپل، پولاروید
9- The Jester (دلقک): آرکیتایپ برند دلقک به خاطر بازیگوشی، سرگرمکننده و طنزآمیز بودن شناخته میشود. برندهایی با این آرکیتایپ بر لذت بردن از لحظه حال متمرکز هستند و همچنین ممکن است مستعد شیطنت و حیلهگری باشند. بسیاری از شرکتهای کالاهای مصرفی در این دسته قرار میگیرند. این شرکتها تلاش میکنند تا برندهای طنزآمیز بسازند تا بتوانند در میان رقبا به چشم مصرفکنندگان بیایند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند دلقک: Dollar Shave Club، M&Ms، Old Spice
10- The Caregiver (پرستار ): برندهایی با آرکیتایپ برند پرستار به خاطر محافظت از دیگران شناخته میشوند و با خدمت و فداکاری مشخص میشوند. میل آنها به خدمت به دیگران چیزی است که آنها را انرژیبخش میکند و به جلو میراند.
سازمانهای غیرانتفاعی، شرکتهای مراقبت بهداشتی و شرکتهای کالاهای خانگی اغلب در این دسته قرار میگیرند. این به این دلیل است که شخصیت پرستار برای محصولات و خدمات مفید آنها مناسب است.
مثالهایی از آرکیتایپ برند پرستار: UNICEF، Johnson & Johnson، Pampers
11-The Sage (حکیم): حکیمان خردمندترین آرکیتایپ های برند هستند. این برندها دانش را گرامی میدارند و تلاش میکنند آن را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند.
پلتفرمهای آموزشی و دانشگاهها معمولاً شخصیت برند حکیم را در تلاشهای بازاریابی خود برعهده میگیرند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند حکیم: گوگل، هاروارد، فیلیپس
12-The Ruler (حاکم): آرکیتایپ برند حاکم با اقتدار، سازماندهی شده و آوردن نظم به آشوب مشخص میشود. این برندها جسور، با اعتماد به نفس و ثابت هستند. برندهایی با آرکیتایپ حاکم تمایل دارند که در بازارهای مربوطه خود بازیکنان بزرگی باشند که برای مدت طولانی در آن حضور دارند.
مثالهایی از آرکیتایپ برند حاکم: مایکروسافت، مرسدس بنز، رولکس
4-کاربرد آرکیتایپهای برند در برندسازی شخصی
درست مانند یک برند شرکتی مانند Nintendo یا دیزنی که سعی میکند ویژگیهای کلیدی آرکیتایپ مورد نظر خود را در تلاشهای بازاریابی خود تجسم کند، شما میتوانید یک آرکیتایپ برند را در برند شخصی خود تجسم کنید. آرکیتایپهای برند شخصی به عنوان راهنمایی برای خالقان، کارآفرینان و متخصصان برای مدلسازی برندهای خود عمل میکنند.
به عنوان مثال، کارآفرین گری واینرچوک آرکیتایپ قانونشکن را در برند شخصی خود تقلید میکند. تجزیه و تحلیل برند شخصی او نشان میدهد که چگونه او ماهیت برند خود را کاملاً با ویژگیهای مخاطب هدف خود همسو کرده است.
5-چگونه آرکیتایپ برند شخصی خود را انتخاب کنیم؟
اکنون که ما توضیح دادهایم که چگونه برندهای تجاری و برندهای شخصی میتوانند از آرکیتایپها برای هدایت خود استفاده کنند، بیایید در مورد چگونگی انتخاب آرکیتایپ برند شخصی خود صحبت کنیم.
مرحله 1: تعیین اهداف خود
آرکیتایپ شما باید ریشه در آنچه که امروز هستید داشته باشد و الهامگرفته از آنچه میخواهید شوید باشد. درک واضح اهداف برند شخصی شما به اطلاعرسانی در مورد اینکه کدام آرکیتایپ بیشترین تناسب را با شما دارد کمک خواهد کرد.
به عنوان مثال، اگر میخواهید یک رهبر فکری شوید، شاید آرکیتایپ برند شخصی حکیم یک تناسب خوب برای مدلسازی شخصیت دیجیتال شما باشد. اگر رویای شما ایجاد یک کانال بزرگ یوتیوب پر از محتوای خندهدار است، آرکیتایپ برند شخصی دلقک یکی از گزینههای خوب برای در نظر گرفتن است.
داشتن چشم انداز از اینکه حالت رویایی شما چگونه به نظر میرسد میتواند به شما کمک کند تا شخصیت برند یا آرکیتایپ را انتخاب کنید که میتواند شما را به آنجا برساند و بیشترین معنا را برای مخاطب هدف شما داشته باشد.
اقدام عملی: به اهداف بلندمدت خود فکر کنید. آیا میخواهید یک رهبر الهامبخش باشید؟ یا یک digital nomad که سبک زندگی مستقلی دارد؟ هنگامی که میتوانید تصور کنید که تحقق اهداف برند شخصی شما به چه چیزی منجر خواهد شد، به این فکر کنید که کدام آرکیتایپ برند شخصی در آن سناریوی ایدهآل رشد خواهد کرد.
مرحله 2: تعریف ارزشهای برند شخصی شما
ارزشهای اصلی شما یکی دیگر از عوامل کلیدی در انتخاب یک آرکیتایپ برند مناسب است.
به این فکر کنید که شما کی هستید و به چه چیزی اهمیت میدهید که بخواهید در مورد آن موضع بگیرید. هنگامی که ارزشهای شما مشخص شد، عمیقتر بررسی کنید تا درک کنید که چگونه آنها پایه و اساس برند شما را تشکیل میدهند.
به عنوان مثال، اگر صداقت، احترام و اعتماد ستونهای برند شخصی شما هستند، به این توجه کنید که چگونه آنها نشاندهنده اخلاق برند شما هستند و چگونه آنها تعاملات، تصمیمات و پیامهای کلیدی شما در سراسر پلتفرمهای بازاریابی را هدایت خواهند کرد.
این فرآیند دروننگر برای انتخاب آرکیتایپ برندی که بیشترین همسویی با ارزشهای خود شمارا دارد و در نتیجه، شخصیت برند شخصی شما است، حیاتی است.
اقدام عملی: مأموریت برند شخصی خود و ارزشی که برای مردم ایجاد میکند را ارزیابی کنید. به 12 آرکیتایپ برند شخصی نگاه کنید و در نظر بگیرید که کدام آرکیتایپ شخصی را با ارزشهای مشابه توصیف میکند.
مرحله 3: ساخت برند خود بر اساس احساسات
یکی از دلایلی که مردم با آرکیتایپها ارتباط برقرار میکنند این است که آنها احساسات را منتقل میکنند و باعث میشوند ناظران آن احساسات را تجربه کنند. در مورد آرکیتایپهای برند شخصی، این بدان معناست که مخاطب خود را وادار کنید تا احساساتی را که میخواهید شخصیت شما برجسته کند، احساس کند.
صحبت کلی فایانس در مورد ویژگیهای برند شخصی در یک ویدیوی تیکتاک بسیار گویا است. او آنها را “کلمات برند” شما مینامد و توضیح میدهد که این ویژگیها باید نحوهی احساس شما نسبت به برند و حسابهای رسانههای اجتماعیتان باشند.
به عنوان مثال، کوکاکولا از آرکیتایپ معصوم استفاده میکند و اغلب لحظات و اقدامات شاد را در تبلیغات خود گنجانده است. این باعث میشود مخاطبان آنها احساس مثبت و نوستالژیک داشته باشند.
مثال دیگر این است که چگونه نایک از آرکیتایپ قهرمان برای انتقال سختکوشی، پشتکار و موفقیت نهایی استفاده میکند. تبلیغات الهامبخش آنها باعث میشود مخاطبان احساس کنند که همه میتوانند “jast do it “.
اقدام عملی: هنگام نگاه کردن به پروفایلهای رسانههای اجتماعی خود و لحن محتوایی که ایجاد میکنید، در نظر بگیرید که مردم هنگام مشاهده آن مواد چه احساسی خواهند داشت. با توجه به این احساسات، در نظر بگیرید که کدام آرکیتایپ برند شخصی نیز این احساسات را ایجاد میکند و برند خود را بیشتر با آن آرکیتایپ برند شخصی همسو کنید.
مرحله 4: به شخصیت مخاطب خود فکر کنید
علاوه بر نگاه به درون، باید به سمت بیرون به سمت مخاطب خود نگاه کنید. جامعهای که با برند شخصی خود میسازید، بخش مهمی از رسیدن به اهداف شما است.
به همین دلیل، در نظر گرفتن ویژگیهای شخصیتی مخاطب هدف شما به اندازهی در نظر گرفتن ویژگیهای خودتان ارزشمند است. به آنها چه چیزی انگیزه میدهد؟ از چه چیزی میترسند؟ چه چیزی برای آنها سرگرمکننده است؟
برای پایبندی به مثال نایک، نایک به ورزشکاران بلندپروازی که به دنبال دستاورد هستند، توجه میکند و برندسازی خود را با آن انگیزهها همسو میکند. درک ویژگیهای مخاطب هدف به شما کمک میکند تا یک آرکیتایپ برند شخصی با ویژگیهای مشابه انتخاب کنید. هرچه همترازی بیشتری بین ویژگیهای برند شخصی، آرکیتایپ برند ایدهآل و مخاطب خود ایجاد کنید، شانس موفقیت بیشتری خواهید داشت.
اقدام عملی: ویژگیهای شخصیتی مخاطبان هدف خود را یادداشت کنید و به دنبال همان ویژگیها هنگام ارزیابی آرکیتایپ برندی باشید که میخواهید برند خود را بر اساس آن مدلسازی کنید.
توصیه نهایی در مورد آرکیتایپهای برند شخصی
آرکیتایپهای برند لنزی جذاب هستند که میتوانید از طریق آن برند شخصی خود را ارزیابی کنید. با در نظر گرفتن اینکه کدام آرکیتایپ برند شخصی با برند شما بهترین تطابق را دارد، میتوانید شخصیت دیجیتال خود را با ویژگیهایی همسو کنید که برای اهداف و مخاطب هدف شما مناسبتر هستند. هنگامی که یک آرکیتایپ را به عنوان ستاره قطبنمای برند خود انتخاب میکنید، نکات این مقاله را در نظر بگیرید تا به شما کمک کند آرکیتایپ ایدهآل خود را پیدا کنید.