کشیدگی ردیف و محتوا

نگاهی یکپارچه به تجربه، هویت و فناوری

فناوری فقط کاری را که انجام می‌دهیم تغییر نمی‌دهد بلکه چگونگی تجربه‌ کردن آن را نیز دگرگون می‌کند.
مرزهای میان دنیای فیزیکی و دیجیتال در حال محو شدن است. واقعی و مصنوعی در هم تنیده می‌شوند. مجازی و ملموس در حال ادغام‌اند و نه تنها کانال‌های مختلف، بلکه واقعیت‌های مختلفی ایجاد می‌کنند که برندها در آن‌ها حضور یافته و با مخاطبان خود تعامل می‌کنند.

در این چشم‌انداز جدید، برندها دیگر فقط در دنیای فیزیکی یا دیجیتال وجود ندارند؛ آن‌ها در نقطه‌ی هم‌گرایی هر دو جهان حضور دارند؛ جایی که فناوری نقش اصلی را بازی می‌کند. برندها در رابط‌ها، در ریزتعامل‌ها، در هر ژست و حرکت، و حتی در نحوه‌ی پاسخگویی (یا پاسخ ندادن) به یک خطا تجلی پیدا می‌کنند. هر نقطه تماس، هویت می‌سازد.

با این حال، محصولات دیجیتال وارد چرخه‌ای از کارآمدی محض شده‌اند که کاربری سریع را بر هویت و تمایز ترجیح می‌دهد. رابط‌ها شبیه یکدیگر شده‌اند. جریان‌ها تکرار می‌شوند. الگوها کپی می‌گردند. سیستم‌های طراحی، فریم‌ورک‌ها و بهترین شیوه‌ها برای حرفه‌ای‌سازی و مقیاس‌پذیری مفید بوده‌اند، اما در عین حال یک یکنواختی بصری و عملکردی ایجاد کرده‌اند. نتیجه؟ تجربه‌هایی درست و کاربردی… اما بدون تمایز.

«ثبات یکی از قدرتمندترین اصول قابلیت استفاده است: وقتی چیزها همیشه یکسان رفتار کنند، کاربران نگران اتفاق بعدی نمی‌شوند. آن‌ها براساس تجربه‌ی قبلی می‌دانند چه رخ خواهد داد.» یاکوب نیلسن

به نظر من، این تفکر ستون فقرات طراحی کاربرمحور است.
ثبات بوده و هست و خواهد بود: اصلی ضروری که به کاربر اجازه می‌دهد پیش‌بینی کند چه اتفاقی می‌افتد، با اطمینان در سیستم حرکت کند و بدون نیاز به یادگیری دوباره‌ی هر مرحله، روی هدف خود متمرکز بماند.

اما امروز، در اکوسیستمی که از راه‌حل‌های کارآمد و تجربه‌های «درست» اشباع شده، یک لایه‌ی حیاتی اضافه می‌کنم:

وقتی ثبات حامل ارزش‌ها، لحن و شخصیت برند باشد، دیگر فقط به کاربر کمک نمی‌کند سیستم را بفهمد بلکه کمک می‌کند بداند ما چه کسی هستیم.

زیرا در جزئیات در مایکروکپی، در ریتم، در بازخوردهای سیستمی، در سکوت‌ها هویت ساخته می‌شود. و همان‌جاست که تمایز زندگی می‌کند.

پارادوکس طراحی دیجیتال

هوش مصنوعی، طراحی مولد و استانداردسازی الگوهای تعامل، تجربه‌ی دیجیتال را به سطحی بی‌سابقه از اتوماسیون رسانده‌اند.

ما در حال طراحی راه‌حل‌هایی هوشمندتر هستیم… اما تجربه‌ها بیش از همیشه شبیه هم شده‌اند.

از طرفی، درحالی‌که فناوری امکان شخصی‌سازی عمیق را فراهم کرده، راه‌حل‌هایی که به دست کاربران می‌رسد ساختاری مشابه دارد و ظرافت و یگانگی خود را از دست می‌دهد.
کارآمدی افزایش می‌یابد، اما هویت کم‌رنگ می‌شود.

فناوری تبدیل به یک کالا شده؛ کافی نیست فقط درست کار کند مهم این است که چگونه هویت برند را مجسم، بیان و تقویت می‌کند.

سامان‌دهیِ چیزی که تاکنون بیشتر شهودی به‌کار می‌رفت، کلید مواجهه با آینده است: آینده‌ای که اتوماسیون در آن غالب می‌شود و تجربه خطر تبدیل شدن به یک «کالای معمولی» را دارد.

UX، UI و برندینگ: یک ادغام ضروری

داشتن نگاهی یکپارچه جایی که تجربه، رابط و هویت از ابتدای فرآیند طراحی با هم کار کنند برای آینده ضروری است.

این روشی است برای بازگرداندن توان طراحی در خلق معنا.
و برای درک اینکه تجربه، فقط حل مسئله نیست بلکه نمایندگی هم می‌کند.

از شهود تا روش‌شناسی

برای دهه‌ها، طراحی برند حوزه‌ای استراتژیک بوده است. سازمان‌های پیشرو می‌دانستند که لحن، صدا، روایت و انسجام بصری برای ساخت معنا و اعتماد حیاتی‌اند.

اگرچه این ایده‌ها وارد فضای دیجیتال شده‌اند، اما به شکلی پراکنده. هیچ چارچوب مشترکی وجود ندارد که طراحی محصول، تجربه کاربر و هویت برند را در یک سیستم یکپارچه گرد هم آورد.

برندهای بزرگ به‌شدت روی لحن، صدا، سبک بصری، روایت و رفتارهای تعاملی کار می‌کنند در مواردی مثل مایکروکپی، ریتم انیمیشن و تعامل، زیبایی‌شناسی بصری همسو با ارزش‌های برند، نوشتار UX، آنبوردینگ، حالت‌های خطا و…

اما به‌ندرت یک روش میان‌رشته‌ای وجود دارد که UX، UI و برندینگ را در یک عمل منسجم ادغام کند. اغلب، این حوزه‌ها در سیلوهای جداگانه‌اند تیم برند یک‌سو، تیم محصول در سوی دیگر.

تجربه به‌عنوان هویت

تجربه‌ی دیجیتال دیگر فقط یک رابط واکنش‌گرا نیست یک عرصه برای ساخت هویت است؛ جایی که برند خود را بیان می‌کند و متمایز می‌شود.

در زمانی که عملکرد یک خط پایه است و فناوری برای همه در دسترس، چیزی که واقعاً تأثیر می‌گذارد این است که عملکرد چگونه با ارزش‌ها، شخصیت و هدف برند ترکیب می‌شود تا تجربه‌ای معنادار بسازد.

  • UX بدون UI می‌تواند کارآمد باشد اما مطلوب نیست.
  • UI بدون UX می‌تواند زیبا باشد اما گیج‌کننده است.
  • UX + UI بدون برندینگ می‌تواند کاربردی و جذاب باشد، اما فاقد هویت است.

ترکیب این سه حوزه، پلی است میان عملکرد، زیبایی‌شناسی و معنا.
همان‌جاست که تجربه‌ی دیجیتال از «عملکرد» فراتر می‌رود و تبدیل به روایت برند می‌شود.

بستن


آژانس برندینگ و طراحی طوسی | تفکر طراحی

ما تجربه های تعاملی، محصولات دیجیتال و محتوایی که برندها را می سازد، خلق می‌کنیم و برند کسب و کارها را، بر اساس مدل تفکر طراحی توسعه می‌دهیم، تا تجربه مشتریان کامل شود و به برند وفادار بمانند.
آژانس تبلیغاتی طوسی، شامل طراحان و متخصصین حوزه های استراتژی، برندینگ، طراحی و ساخت است که به صورت یکپارچه و ۳۶۰ درجه، روی طراحی یک تجربه خاص و جذاب برای مشتریان برند، کار خواهند کرد.

آژانس برندینگ و طراحی طوسی، با بزرگترین سازمان ها و مجموعه های کشور، در بیش از ۳۰۰ پروژه برندینگ، طراحی و تبلیغات همکاری داشته است.

پروژه های اخیر

Call Now Button