هشدار اسپویلر: بهترین مارک ها بهترین محصولات را نمی فروشند.
اگر یک چیز وجود داشته باشد که به عنوان یک صاحب کسب و کار باید بدانید، این است:
بهترین برندها بهترین محصولات را نمی فروشند. بهترین برندها بهترین داستان ها را می فروشند.
حالا می دانم چه فکری می کنید:
“اما در مورد برندهایی که محصولات شگفت انگیزی دارند چطور؟ حتی اگر داستان خوبی هم نداشته باشند، من آنها را می خرم!” و مطمئناً، من نمی گویم این برندها هیچ فروشی نخواهند داشت. در واقع، ممکن است فروش زیادی داشته باشند. اما وقتی به آن فکر می کنید، وقتی از نظر سال ها و دهه ها فکر می کنید، نه فقط ماه ها…
یک محصول متوسط با یک داستان عالی همیشه یک محصول عالی با یک داستان متوسط را شکست می دهد. اگر می خواهید برندی بسازید که ارزش یادآوری داشته باشد، باید داستانی بسازید که ارزش به اشتراک گذاری داشته باشد.
چرا داستان سرایی برند مهم است؟
فکر کنید، میلیون ها برند لباس در سراسر جهان وجود دارد. و همه آن برندهای لباس چه چیزی مشترک دارند؟ آنها دقیقاً یک چیز را می فروشند. هودی، پیراهن، کفش… هر چیزی که نام ببرید. بنابراین اگر می خواهید در دنیای کسب و کار آنلاین متمایز شوید، باید متفاوت باشید. واقعیت این است که هر کسی می تواند دقیقاً همان چیزی را که شما می فروشید بفروشد. آنها می توانند طرح های شما را تکرار کنند و نقشه تجاری شما را تا کوچکترین جزئیات سرقت کنند.
اما می دانید چه چیزی را نمی توانند تکرار کنند؟ داستان برند شما.
به اشتراک گذاشتن داستان برند شما منجر به موارد زیر خواهد شد:
- افزایش توصیههای مشتریان
- احتمال بیشتر به یاد ماندن برند شما
- درک ارزش بیشتر محصولات و برند شما
- و مهمتر از همه، ارتباط عمیقتر با مخاطبان و توانایی بیشتر برای برجسته شدن در دنیایی از تقلیدکنندگان.
بنابراین اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه داستان خود را بگویید و برندی بسازید که ارزش یادآوری داشته باشد، در اینجا 7 نکتهای وجود دارد که باید بدانید:
1.چرا این کار را می کنید؟
قبل از شروع هر کاری، باید بفهمید که چرا کاری را که انجام می دهید انجام می دهید. این به شما یک نقشه راه از جایی که می خواهید برند خود را ببرید و چگونگی رسیدن به آنجا می دهد. و این زمانی که اوضاع سخت می شود و احساس می کنید که می خواهید تسلیم شوید (به من اعتماد کنید، زمان های زیادی مثل این وجود خواهد داشت) بسیار مهم است.
برای ایده بهتر در مورد اینکه کجا می خواهید برند خود را ببرید و چگونه می توانید از بقیه متمایز شوید، از خود سوالات زیر را بپرسید:
-چرا می خواهم داستانم را بگویم؟
-چرا دیگران باید آن را بشنوند؟
-چرا مهم است؟
یک “چرا” قوی اساس هر برند و داستان بزرگی است. بدون آن، پیشرفت نخواهید کرد.
2. بهترین برندها یک ایده را می فروشند:
-نایک فقط کفش یا لباس ورزشی نمی فروشد. آنها تحولی در سفر سلامتی شما می فروشند. آنها به شما ایده ای می فروشند که هر کسی می تواند عالی شود. “Jast Do It”.
-اپل فقط گوشی نمی فروشد. آنها سادگی و این ایده را می فروشند که هر کسی می تواند چیزی شگفت انگیز خلق کند. “متفاوت فکر کن.”
-نتفلیکس فقط فیلم نمی فروشد. آنها یک عصر آرامش بخش و این ایده را می فروشند که گزینه های بی پایان سرگرمی با یک کلیک در دسترس است. “نتفلیکس و استراحت (یا چیزی شبیه به این).”
همانطور که می بینید، بهترین برندها بهترین محصولات را نمی فروشند. بهترین برندها بهترین ایده ها را می فروشند.
3.اصالت اعتماد ایجاد می کند.
مطمئناً، مخاطبان شما می خواهند در مورد برجسته ترین ها و افتخارآمیزترین لحظات خود به عنوان یک برند بشنوند. اما می دانید چه چیزی را هم می خواهند بشنوند؟
سختی های شما، ضررهای شما و اشتباهات شما. هنگام تعریف داستان برند خود، مهم است که همه چیز را به اشتراک بگذارید. و بله، منظورم همه چیز است. داستان بازگشت. داستان مدعی. لحظه ای که در پایین ترین سطح خود بودید و به نوعی راه خود را به بالای قله باز کردید. چرا؟
زیرا آسیب پذیر بودن و اصیل بودن قابل ارتباط است. ما اغلب با پایینها بیشتر ارتباط برقرار میکنیم زیرا همه میدانیم احساس ناامیدی یا مواجهه با یک چالش دشوار چگونه است.
اما همه ما نمی دانیم کسب یک میلیون دلار یا کسب مدال طلا در المپیک چگونه است. پشت صحنه برند خود را به اشتراک بگذارید تا مخاطبان خود را احساس کنند که بخشی از خود برند هستند.
شفافیت و اصالت اعتماد ایجاد می کند.
4-اعتماد، مشتریان وفادار ایجاد می کند.
و شفافیت و اعتماد طرفداران را به مشتری تبدیل می کند. نکته اینجاست… مردم فقط از برندهایی که به آنها اعتماد دارند خرید می کنند. دلیل اینکه یک وب سایت قدیمی را می بینید که انگار در عصر دایناسورها ساخته شده است و بلافاصله مرورگر خود را می بندید، حتی اگر در واقع سایتی معتبر باشد همین است.
“این قدیمی به نظر می رسد، به آن اعتماد ندارم” (نمی توانید به من بگویید که قبلاً این فکر را نکرده اید).
همچنین دلیلی است که شما از برندی که قبلاً نشنیده اید خرید می کنید وقتی دوستتان در مورد آن به شما می گوید.چون به دوستت اعتماد داری به کسی که تو را به آن برند معرفی کرده اعتماد داری. برای ایجاد اعتماد اصیل باشید. اعتماد بسازید تا طرفداران را به مشتری تبدیل کنید.
5-داستان های احساسی برنده می شوند.
نگاه کن، همه ما انسان هستیم. و همه ما می خواهیم چیزی را احساس کنیم. دلیل اینکه من وقتی غمگین نیستم به موسیقی غمگین گوش می دهم همین است (اوه، راز فاش شد). داستانهای احساسی را خیلی بیشتر از داستانهای خستهکننده به خاطر میسپاریم.
چرا؟ زیرا آنها در طبیعت انسان بازی می کنند. زیرا آنها باعث می شوند چیزی را احساس کنیم. همه ما احساسات داریم (مگر اینکه یک جامعه ستیز باشید، حدس می زنم). و همه ما می خواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم. داستان های احساسی راهی است که ما این کار را انجام می دهیم. هیجان، کنجکاوی، شادی، غم، خوشحالی، غم. هر چه که هست، حتماً از احساسات در داستان خود استفاده کنید. فراموش کردن داستانی که شما را تحت تأثیر قرار می دهد سخت است.
6-هر داستانی سفر یک قهرمان است.
خوب، خوب، این ممکن است همیشه در داستانگویی معمولی درست نباشد. اما وقتی صحبت از تعریف داستان برند شما میشود، میتوانید شرط ببندید که این یک سفر قهرمانانه است. و شرط میبندم میتوانید حدس بزنید قهرمان داستان کیست (نه، شما نیستید). این مشتری شماست. نکته اینجاست که مشتری شما با مشکلی مواجه است. و آن مشکل شرور بزرگ و بد داستان است. شما و محصولاتتان راهنمای مشتری شما هستید که به او کمک می کند شرور را شکست دهد.
و در مورد مشتری شما چطور؟ خوب، آنها قهرمان داستانی هستند که واقعاً شرور را شکست می دهند و به اهداف خود دست می یابند.
منطقی است، درست است؟
اگر بتوانید مشتری خود را به عنوان قهرمان داستان خود ترسیم کنید، در راه ایجاد یک مشتری وفادار مادام العمر، برندی که ارزش به اشتراک گذاشتن دارد و راه حلی که ارزش گفتن به دنیا را دارد، هستید.
7-خودت باش.
اگر می خواهید برندی بسازید که ارزش به اشتراک گذاشتن داشته باشد، باید خودتان باشید.
آره آره میدونم خیلی کلیشه ایه. اما همچنین بسیار موثر است. نکته این است که تعداد زیادی برند دقیقاً مانند شما وجود دارد. برندهایی که محصولات مشابهی را با ایده های مشابه پشت سر خود می فروشند .پس چرا کسی باید از شما به جای شخص دیگری خرید کند؟ به خاطر شخصیت تو.
از به اشتراک گذاشتن شخصیت خود و بودن خود واقعی و اصیل خود نترسید (آیا این حس پینترست زیادی می دهد؟). از این گذشته، مردم می خواهند با فردی که پشت لوگو است ارتباط برقرار کنند. مطمئناً، بودن خود ممکن است برخی از افراد را از برند شما دور کند. اما این چیز خوبی است.
کسانی که از آن متنفرند، قرار نبود از شما خرید کنند. اما کسانی که آن را دوست دارند؟ آنها تا آخر عمر طرفداران وفادار برند شما خواهند شد. بودن خودتان به شما کمک می کند در دریایی شلوغ از رقابت متمایز شوید. به یاد داشته باشید، اگر می خواهید برندی بسازید که ارزش یادآوری داشته باشد، باید داستانی بسازید که ارزش به اشتراک گذاری داشته باشد.
“قدرتمندترین فرد در جهان داستانگو است.”
استیو جابز
اگر مراحل بالا را برای تعریف داستان خود دنبال کنید، در مسیر ایجاد برندی خواهید بود که مردم آن را میشناسند، دوست دارند و به آن اعتماد دارند.
