به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی، فرآیند ایجاد و پیاده سازی برند جدید یا استراتژی طراحی برند، شاید یکی از مهمترین مراحل برای هر استارت آپ باشد. برند، شرکت شما را به جهان معرفی خواهد کرد (مشتری ها، مصرف کنندگان، تأمین کنندگان، سهامداران، توزیع کنندگان و کارمندان آیندۀ شما فقط نمونه هایی از این دست هستند).
در اینجا ۱۵ سؤال برای آماده شدن پیش از شروع طراحی استراتژی برند تان ارائه شده است:
۱- هدف برند شما در جامعه امروز چیست؟
سعی کنید برای برندتان هدف روشنی برای شروع کار جدید خود تعریف کنید. به جز فروش محصول یا خدمات اصلا چرا این کسب و کار را آغاز کردید؟ آیا مصرف کنندگان شما از این هدف استقبال می کنند؟ استارت آپ شما بیانگر چه چیزی است؟ استارت آپ شما چه بخشی از جامعه امروز را می تواند بهبود بخشد؟ سعی کنید در پی چیزی بیش از راهکارهای کاربردی باشید. هدف باید معنی دار و عاطفی باشد و مردم را حول محور خود جمع کند.
۲- قابلیت های استارت آپ شما چیست؟
نقاط قوت کسب و کار شما چیست؟ آیا یک تجربه فنی است؟ نیروی کار بسیار باکیفیت؟ خدمات مشتری بی نقص ؟ یک محصول کاملا جدید و نوآورانه؟ یا دانش صنعتی محض؟ اینها فقط چند مثال است، اما به شما می آموزند که چه چیزی باعث متقاعد شدن ذینفعان آینده می شود. همه آنها را فهرست کنید و اطمینان حاصل کنید که این دارایی ها و مهارت ها، پشتوانۀ وعده های آیندۀ برند می گردد.
۳- با این اهداف و محصولات، دقیقاً به دنبال چه افرادی هستید؟
به مصرف کنندگان آینده خود فکر کنید. آنها چه کسانی هستند؟ چی دوست دارن؟ چطور رفتار می کنند؟ چرا به محصول شما نیاز دارند؟ از سوی دیگر – با چه کسی کار نخواهید کرد؟ سعی کنید خاص باشید و قلمرو خود را انتخاب کنید. برند شما نیاز به جذب و دستیابی به این مصرف کنندگان آینده به هر دو روش عملکردی و احساسی دارد.
۴- چه صنعتی هستید؟
صنعت را به اندازه ای که می توانید باز کنید. شما می توانید بیسکویت بفروشید و همزمان در صنعت نیم چاشت و هم در صنعت صبحانه باشید. برند لباس می تواند در صنعت پوشاک بوده و در عین حال بسته به استایل برند، بخشی از دنیای راک اند رول نیز باشد. نمونه دیگر، نوت بوک های Moleskine است که همیشه ادعا می کند بخشی از صنعت هنرهای گرافیکی (و نه صرفاً صنعت نوت بوک) است. به همین دلیل بود که این برند اخیرا یک کافه برای آثار هنری گرافیکی باز کرده است تا حضور خود را در این صنعت گسترش دهد.
۵- آیا یک پیشنهاد روشن و شفاف دارید؟
و آیا می توانید توسعه و تحول این پیشنهاد در طول زمان را ببینید؟ اطمینان حاصل کنید که میدانید چه می فروشید و آن چیز چگونه می تواند در طول زمان تکامل پیدا کند. روند ها و تحولات احتمالی آیندۀ محصولات را پیش بینی کنید.
۶- با چه کسی رقابت می کنید؟
چه کسان دیگری در تلاش برای هدف قرار دادن این مصرف کنندگان هستند؟ آنها چه چیزی می فروشند، نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ فهرست تمام رقبای احتمالی و تجزیه و تحلیل رفتارشان در بازار را تهیه کنید. مهم است که از شاخۀ محصولات خود فراتر فکر کنید. به عنوان مثال، برندهای حبوبات با همۀ محصولات موجود در رده حبوبات در رقابت اند، بلکه حتی در زمینۀ محصولات مرتبط با صبحانه مانند میوه ها، ماست، پنکیک یا بیکن رقابت می کنند.
۷- چه چیزی شما را متمایز می کند؟
ارزش افزوده ای که برای جذب مصرف کنندگان آینده به این صنعت می آورید چیست؟ به چه قلمرویی می توانید وارد شوید تا از رقبایتان متفاوت باشید، اما در عین حال هنوز به نیاز مصرف کنندگان تان مرتبط باشد؟ در اینجا موضوع مهم، مشکلی است که از مصرف کنندگان آیندۀ خود حل می کنید.
۸- شخصیت برند شما چیست؟
برند آینده خود را به عنوان یک فرد در نظر بگیرید. آیا قرار است برندتان دوستانه باشد؟ فریبنده؟ پیچیده؟ کلاسیک؟ مدرن؟ مرسوم؟ مد روز؟ اخلاقی؟ ورزشی؟ آیا قرار است با روش خاصی صدایش را به همه برساند؟ آیا قرار است جدی / طنز / حرفه ای باشد؟
۹- آیا برند شما دارای ارزش های متمایز است؟
فهرستی از ارزشهایتان تهیه کنید. این ارزش ها چطور برندتان را رقابتی تر می کنند؟
۱۰- می خواهید برندتان چطور نباشد؟
مهم است بدانید که میخواهید برندتان چطور نباشد یا به چه چیزی تبدیل نشود. این به شما کمک می کند متفاوت باشید و به اهداف و ارزش های برندتان پایبند باشید. به عنوان مثال، هر برندی می خواهد به صورت حرفه ای کارآمد شناخته شده و محصولات با کیفیت ارائه دهد. اما هرکسی شاید نخواهد به صورت مدرن و ظریف، ورزشی و جسور و یا بامزه و کودکانه شناخته شود. سعی کنید از شبیه شدن به رقبایتان جلوگیری کنید. اگر کفش های فوتبالی ارائه می کنید و برند رقیب اصلی شما عمدتا به صورت جسور و بی باک در نظر گرفته می شود، سعی نکنید وارد این قلمرو شوید.
۱۱- می خواهید ظاهر برندتان چه شکلی باشد؟
به هویت بصری برند آینده خود فکر کنید. باید با شخصیت برند شما هماهنگ باشد. به این فکر کنید که می خواهید برندتان چه ظاهر و حسی داشته باشد. نیازی به تعریف همه جزئیات در این مرحله ندارید. بهترین کار این است که بخشی از هویت بصری را با طراحان حرفه ای و نمایندگی های تبلیغاتی کار کنید.
۱۲- وعده برند شما چیست و چطور می خواهید این اتفاق را محقق سازید؟
وعده برند خود را با توجه به قابلیت های خود ایجاد کنید. اگر قول دادید محصولات خود را دست ساز و سازگار با محیط زیست کنید، مطمئن شوید که این امر همیشه به اجرا گذاشته می شود. بدعهدی نسبت وعده یکی از بدترین چیزهایی می تواند باشد که بر سر برند شما می آید. می تواند کل اعتبارتان را از بین ببرد.
۱۳- داستان برند شما چیست؟
داستان ها مهم اند. اگر داستان برند شما قابل پذیرش نباشد، محصولات یا خدمات آن نیز نخواهند شد. چگونگی پاسخگویی به سوالات قبلی را در نظر بگیرید و سعی کنید داستان پشت پردۀ برند جدید خود را درک کنید. این امر کمک خواهد کرد محتوای بسیار با ارزش و منحصر به فرد خود را برای ارتباطات آینده ایجاد کنید.
۱۴- چگونه توجه بازار را به خود جلب می کنید؟
چطور به جذاب بودنتان ادامه می دهید؟ فکر کنید ببینید می خواهید برند خود را کجا معرفی کنید. در چه رسانه ای باید ظاهر شوید، چگونه می توانید برند و محصولات خود را از طریق این کانالها ارتقا دهید؟
۱۵- چگونه می خواهید موفقیت برند خود را اندازه گیری کنید؟
اهداف خود را تعریف کرده و برخی از راه های سنجش موفقیت این اهداف در آینده را نیز تعیین نمایید. شاید هدف شما ایجاد یک برند بسیار اخلاقی است که محصولات طبیعی و وگان را به فروش می رساند. شما پس از عملی کردن این وعدۀ برند، موفقیت خود را اندازه می گیرید، و آن هم در صورتی خواهد بود که مصرف کنندگان در بازخوردی که از اجتماع می گیرند، جنبه های اخلاقی پشت برند شما را درک کنند، و اینکه چه تعداد از محصولات تان فروخته می شود. سنجش کارآیی استراتژی بازاریابی و برند همیشه آسان نیست. اما با در نظر گرفتن اهداف خود و نیز بعضی روش های اندازه گیری نتایج تان، قطعا به شما کمک خواهد کرد که به استراتژی روزمرۀ برندتان پایبند باشید.
پیشنهاد می شود مقاله برندسازی با روش تولید محتوا را هم مطالعه نمایید.
شرکت تبلیغاتی طوسی خدمات تخصصی در شفاف سازی و طراحی استراتژی برند ارایه می کند. شما می توانید در اینجا برخی از پروژه های اجرا شده را مشاهده نمایید.